1. His sailing instructor fell overboard and drowned during a lesson.
[ترجمه گوگل]مربی قایقرانی او در حین درس به دریا افتاد و غرق شد
[ترجمه ترگمان]مربی قایقرانی او در طی یک درس به دریا افتاد و غرق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His instructor offered a more prosaic explanation for the surge in interest.
[ترجمه گوگل]مربی او توضیح ساده تری برای افزایش علاقه ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]مربی او توضیح مبتذلی را برای موج بهره پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The plane was piloted by the instructor.
[ترجمه گوگل]این هواپیما توسط مربی هدایت می شد
[ترجمه ترگمان]هواپیما توسط مربی هدایت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The instructor told us to breathe in deeply and then breathe out slowly.
[ترجمه گوگل]مربی به ما گفت که نفس عمیق بکشیم و سپس به آرامی نفس بکشیم
[ترجمه ترگمان]معلم به ما گفت که نفس عمیقی می کشیم و بعد به آرامی نفس می کشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The sage is the instructor of a hundred ages.
6. The skiing instructor was a tall, sunburnt man.
[ترجمه گوگل]مربی اسکی مردی قد بلند و آفتاب سوخته بود
[ترجمه ترگمان]استاد اسکی روی اسکی مردی بلند قد و آفتاب سوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The college jumped him from instructor to full professor.
[ترجمه گوگل]کالج او را از مربی به استاد تمام رساند
[ترجمه ترگمان]دانشکده او را از معلمی به استاد تمام عیار تبدیل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The ski instructor showed us some special stretches.
[ترجمه گوگل]مربی اسکی کشش های خاصی را به ما نشان داد
[ترجمه ترگمان]مربی اسکی مسیری ویژه را به ما نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The drill instructor was court-martialed for having sex with a trainee.
[ترجمه گوگل]مربی تمرین به دلیل داشتن رابطه جنسی با یک کارآموز به دادگاه نظامی محکوم شد
[ترجمه ترگمان]مربی مته به خاطر داشتن رابطه جنسی با کارآموز، دادگاه نظامی دادگاه نظامی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The instructor demonstrated the proper way to sew in a zipper.
[ترجمه گوگل]مربی روش صحیح دوخت زیپ را نشان داد
[ترجمه ترگمان]مربی روش درست را برای دوختن در یک زیپ به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The instructor struggled vainly to open his parachute.
[ترجمه گوگل]مربی بیهوده تلاش کرد تا چتر نجات خود را باز کند
[ترجمه ترگمان]مربی به عبث تلاش می کرد که چترنجات خود را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her instructor plugged live bullets into the gun's chamber.
[ترجمه گوگل]مربی او گلوله های واقعی را به اتاقک تفنگ زده است
[ترجمه ترگمان]instructor به طور زنده به داخل اتاق اسلحه نفوذ کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She ran off with an intellectually challenged ski instructor.
[ترجمه گوگل]او با یک مربی اسکی که از نظر فکری دچار چالش شده بود فرار کرد
[ترجمه ترگمان]او با یک مربی اسکی که از لحاظ فکری به چالش کشیده شده بود، فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. My instructor and I had a brief disagreement.
[ترجمه گوگل]من و استادم اختلاف کوتاهی داشتیم
[ترجمه ترگمان]من و instructor یه اختلاف مختصر داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Everyone lines up in ranks, all facing the instructor.
[ترجمه گوگل]همه در ردیف صف می کشند، همه رو به مربی
[ترجمه ترگمان]همه در صف صف می ایستند، و همه با مربی روبرو می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید