گاهیدر شکل گذاشته فعل به معنی: دستور گرفتن
امر کرد ، دستور داد
I instructed him not to answer the phone
فرهیخته
همانطور که راهنمایی شده
طبق راهنمایی
همانطور که راهنمایی شده در انتهای جمله
طبق راهنمایی آخر جمله
آموزش داده شدن
مامور به انجام کاری شدن . از طرف کسی کاری را انجام دادن
معنیguideمیده یعنی هدایت وراهنمایی کردن
مثال:
The receptionist instructed me to go to waiting room B
مثال:
در متن کنکور 95 ارشد آمده است کهThe delegates had been instructed که به نظر میرسد با توجه به این متن معنی ضمنی: دستور گرفتن را هم بدهد و با توجه به قاعده زبان عمومی و گرفتن ed صفت مفعولی نیز میباشد و با قواعد سازگار است.
دستور داد اموزش داد
معنی راهنمایی کردن
Guideهم میدهد
Guideهم میدهد
دستور داد
دستور داد
اموزش دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)