instructable

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی
- آموزش نامه
- راهنمای عملی
- دستورالعمل قابل اجرا
- - -
🔹 تعریف ها
1. ** ( عمومی – اصلی ) :** چیزی که می توان آن را آموزش داد یا دستورالعملی که قابل دنبال کردن است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *The teacher prepared an instructable for the science experiment. *
معلم یک **آموزش نامه** برای آزمایش علمی آماده کرد.
2. ** ( دیجیتال – کاربردی ) :** در فضای اینترنت، *Instructable* به پروژه های آموزشی گام به گام گفته می شود که معمولاً در وب سایت **Instructables. com** منتشر می شوند.
مثال: *She uploaded an instructable on how to build a bookshelf. *
او یک **راهنمای عملی** درباره ی ساخت کتابخانه آپلود کرد.
3. ** ( استعاری – عمومی ) :** هر چیزی که قابلیت آموزش یا یادگیری دارد.
مثال: *Life itself is instructable if you pay attention. *
خود زندگی **قابل آموزش** است اگر توجه کنی.
- - -
🔹 مترادف ها
tutorial – guide – manual – how - to – step - by - step instruction
- - -
- وب سایت **Instructables. com** یکی از مشهورترین پلتفرم ها برای اشتراک پروژه های DIY ( Do It Yourself ) است.

آموزشی ( مثلا وب سایت های آموزشی ) : instructables
آموزنده