1. Institutionalization was necessary when his wife became both blind and violent.
[ترجمه رامین امامی] زمانی که همسرش نابینا و پرخاشگر شد، لازم شد که بستری شود. لازم شد.|
[ترجمه گوگل]زمانی که همسرش نابینا و خشن شد، نهادسازی ضروری بود[ترجمه ترگمان]هنگامی که همسرش هر دو کور و خشن شد، Institutionalization لازم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Wagstaff is a pivotal figure in the institutionalization of photography as a mainstream art medium.
[ترجمه گوگل]واگستاف یک چهره محوری در نهادینه سازی عکاسی به عنوان یک رسانه اصلی هنری است
[ترجمه ترگمان]Wagstaff یک شخصیت محوری در نهادینه سازی عکاسی به عنوان یک رسانه هنری اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Wagstaff یک شخصیت محوری در نهادینه سازی عکاسی به عنوان یک رسانه هنری اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It was Institutionalization and gradual perfection of the Dual-system under the control of the country.
[ترجمه گوگل]نهادینه شدن و کمال تدریجی نظام دوگانه تحت کنترل کشور بود
[ترجمه ترگمان]این سیستم کامل و تدریجی سیستم دوگانه تحت کنترل کشور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سیستم کامل و تدریجی سیستم دوگانه تحت کنترل کشور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The institutionalization of Emotion has different functional requirements whose maladjustment could bring in clash.
[ترجمه گوگل]نهادینهسازی عاطفه نیازمندیهای عملکردی متفاوتی دارد که ناسازگاری آنها میتواند منجر به تضاد شود
[ترجمه ترگمان]نهادینه سازی احساس الزامات عملکردی متفاوتی دارد که maladjustment می تواند با آن ها برخورد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نهادینه سازی احساس الزامات عملکردی متفاوتی دارد که maladjustment می تواند با آن ها برخورد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Institutionalization: Institutionalized processes are consistently performed across an organization ( subject to appropriate tailoring ).
[ترجمه گوگل]نهادینه سازی: فرآیندهای نهادینه شده به طور مداوم در سراسر یک سازمان انجام می شود (با توجه به تطبیق مناسب)
[ترجمه ترگمان]institutionalization: فرآیندهای Institutionalized به طور مداوم در سراسر یک سازمان (سوژه با دوخت مناسب)اجرا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]institutionalization: فرآیندهای Institutionalized به طور مداوم در سراسر یک سازمان (سوژه با دوخت مناسب)اجرا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They use sociologist's term for this pressure: institutionalization.
[ترجمه گوگل]آنها از اصطلاح جامعه شناس برای این فشار استفاده می کنند: نهادسازی
[ترجمه ترگمان]آن ها از عبارت جامعه شناس برای این فشار استفاده می کنند: نهادینه سازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها از عبارت جامعه شناس برای این فشار استفاده می کنند: نهادینه سازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The claim to legitimacy of particular possession is based entirely upon the institutionalization of rights.
[ترجمه گوگل]ادعای مشروعیت مالکیت خاص کاملاً مبتنی بر نهادینه شدن حقوق است
[ترجمه ترگمان]حق داشتن مالکیت خصوصی به طور کامل بر پایه نهادینه سازی حقوق استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حق داشتن مالکیت خصوصی به طور کامل بر پایه نهادینه سازی حقوق استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In the same period the power of standing committee chairmen was further eroded by the institutionalization and proliferation of sub-committees.
[ترجمه گوگل]در همان دوره، قدرت روسای کمیته های دائمی با نهادینه شدن و تکثیر کمیته های فرعی بیشتر از بین رفت
[ترجمه ترگمان]در همین دوره، قدرت روسای کمیته ایستادن توسط نهادینه سازی و تکثیر کمیته های فرعی به شدت کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در همین دوره، قدرت روسای کمیته ایستادن توسط نهادینه سازی و تکثیر کمیته های فرعی به شدت کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The forming and developing of rights usually go through three phases of idealization, institutionalization and actualization.
[ترجمه گوگل]شکلگیری و توسعه حقوق معمولاً از سه مرحله ایدهآلسازی، نهادینهسازی و فعلیت میگذرد
[ترجمه ترگمان]تشکیل و توسعه حقوق معمولا از طریق سه مرحله از آرمان گرایی، نهادینه سازی و شکوفایی به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تشکیل و توسعه حقوق معمولا از طریق سه مرحله از آرمان گرایی، نهادینه سازی و شکوفایی به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید