1. Shin/instep protectors which close with velcro are more heavily padded than the tube variety and so allow a greater leeway in impact.
[ترجمه گوگل]محافظهای شینی/پایانی که با نوار چسب بسته میشوند، نسبت به تیوبهای مختلف دارای لایهبندی سنگینتر هستند و به این ترتیب، آزادی عمل بیشتری در ضربه ایجاد میکنند
[ترجمه ترگمان]محافظان شین و ساق پا که با velcro بسته می شوند نسبت به تنوع لوله ای به شدت بالا رفته اند و در نتیجه اجازه آزادی عمل بیشتری می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Forget about instep crampons or ones without forward facing points, which are only of interest to walkers.
[ترجمه گوگل]کرامپون های پاپایی یا بدون نقاط رو به جلو را فراموش کنید که فقط مورد توجه واکرها هستند
[ترجمه ترگمان]در مورد ساق پا و یا آن هایی که رو به جلو پیش می روند و فقط برای روروئک مورد علاقه هستند فراموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He arched his instep, admiring a blue vein.
[ترجمه گوگل]او با تحسین یک رگ آبی، قوس پای خود را گرفت
[ترجمه ترگمان]سرش را بالا برد و از یک رگ آبی تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The machine apply for leather handbags or instep folding turn edging.
[ترجمه گوگل]این دستگاه برای کیفهای دستی چرمی یا لبههای چرخشی تاشو استفاده میشود
[ترجمه ترگمان]این دستگاه برای کیف های دستی یا ساق پا که در حال رشد است، استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The instep that flabby nerve bestrews nerve ending is very sensitive, undertake massage can relaxation nerve, come up smiling.
[ترجمه گوگل]گامی که عصب شل و ول شده انتهای عصب را به هم می زند بسیار حساس است، ماساژ انجام دهید می تواند عصب را آرام کند، لبخند بزنید
[ترجمه ترگمان]The که اعصاب ضعیف عصب دار به پایان می رسد بسیار حساس است و ماساژ دادن می تواند اعصاب را تسکین دهد و لبخند بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I was depressed by my right instep injury.
[ترجمه گوگل]به خاطر آسیب دیدگی پای راستم افسرده شدم
[ترجمه ترگمان]از دست راستم افسرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This machine can mold the joint point and instep point simultaneously.
[ترجمه گوگل]این دستگاه می تواند نقطه اتصال و نقطه پا را به طور همزمان قالب گیری کند
[ترجمه ترگمان]این ماشین می تواند به طور همزمان به نقطه مشترک و ساق پا کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The method could makes shoe instep mould machined by using three axis milling machine.
[ترجمه گوگل]این روش می تواند قالب داخلی کفش را با استفاده از دستگاه فرز سه محوره ماشین کاری کند
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند با استفاده از سه دستگاه milling محور، ساق پا ماشین کاری شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Leather upper features straps over the instep for support.
[ترجمه گوگل]رویه چرمی دارای تسمه هایی بر روی پایه برای حمایت است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های بالای چرم، برای حمایت از تحریک طالبان، در بالای برجستگی ساق پا قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Easy slip-on style with elastic straps across instep.
[ترجمه گوگل]سبک لیز خوردن آسان با تسمه های الاستیک در سرتاسر پا
[ترجمه ترگمان]slip نرم - به سبک با تسمه های انعطاف پذیر در ساق پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Insteps frequently smash into elbows and need bandaging, but they can be protected by shin or instep pads.
[ترجمه گوگل]دمپاها اغلب به آرنجها برخورد میکنند و نیاز به بانداژ دارند، اما میتوان آنها را با ساق پا یا پدهای پا محافظت کرد
[ترجمه ترگمان]insteps اغلب به آرنج ضربه می زنند و به باند پانسمان نیاز دارند اما ساق پای یا ساق پا می توانند محافظت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The hinge connecting the front and rear pieces sits under the instep and lessens the chance of failure due to the metal flexing.
[ترجمه گوگل]لولای که قطعات جلو و عقب را به هم وصل میکند در زیر پایه قرار میگیرد و احتمال خرابی ناشی از خم شدن فلز را کاهش میدهد
[ترجمه ترگمان]این لولا که قسمت جلو و عقب را به هم متصل می کند، در زیر ساق پا می نشیند و شانس شکست ناشی از حرکت فلز را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. However, I would suggest that you subsequently attack employing the ball of the foot rather than the injured instep.
[ترجمه گوگل]با این حال، من پیشنهاد میکنم که متعاقباً با استفاده از توپ پا به جای آسیب دیده حمله کنید
[ترجمه ترگمان]با این حال، من پیشنهاد می کنم که شما به جای پاهای زخمی، توپ پای خود را به کار ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Seated, she put out one foot like a dancer, instep curved forward.
[ترجمه گوگل]او که نشسته بود، یک پایش را مانند یک رقصنده دراز کرد و به سمت جلو خم شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که سر میز نشسته بود، یک پایش را مثل یک رقاص به جلو خم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Bend right leg and bring foot back and up, holding toot around instep and gently pulling heel in towards right buttock.
[ترجمه گوگل]پای راست را خم کنید و پا را به سمت عقب و بالا بیاورید، پا را به سمت پایین نگه دارید و به آرامی پاشنه پا را به سمت باسن راست بکشید
[ترجمه ترگمان]پای راست بند را خم کنید و پا را به عقب و بالا بیاورید، toot دور ساق پا بایستید و با ملایمت پاشنه را به سمت باسن راست بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. I found myself marching in step with the music.
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که همگام با موسیقی راهپیمایی می کنم
[ترجمه ترگمان]خود را در حال قدم زدن با موسیقی یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Moscow is anxious to stay in step with Washington.
[ترجمه گوگل]مسکو مشتاق است که با واشنگتن همگام بماند
[ترجمه ترگمان]مسکو برای ماندن در کنار واشنگتن نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. She had trouble keeping in step.
19. They were walking in step.
20. Television companies need to keep in step with public opinion.
[ترجمه گوگل]شرکت های تلویزیونی باید با افکار عمومی همگام باشند
[ترجمه ترگمان]شرکت های تلویزیون باید با افکار عمومی همگام باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. He isn't in step with ordinary voters.
[ترجمه گوگل]او با رای دهندگان عادی همگام نیست
[ترجمه ترگمان]او با رای دهندگان عادی قدمی برنداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. The soldiers marched in step.
23. We would march along in step, doing eighty-eight paces to the minute, singing our hearts out.
[ترجمه گوگل]ما قدم به قدم جلو می رفتیم، هشتاد و هشت قدم به دقیقه حرکت می کردیم و قلبمان را آواز می خواندیم
[ترجمه ترگمان]ما قدم به قدم پیش می رفتیم و هشتاد و هشت قدم در دقیقه حرکت می کردیم و دل های خود را به هم می زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. The regiment had finally learned to march in step.
[ترجمه گوگل]هنگ بالاخره یاد گرفت قدم به قدم راهپیمایی کند
[ترجمه ترگمان]هنگ در نهایت یاد گرفته بود که قدم به قدم پیش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. Perhaps he should get in step with the rest of the Government.
[ترجمه گوگل]شاید او باید با بقیه دولت همگام شود
[ترجمه ترگمان]شاید بهتر باشد با بقیه دولت قدم به قدم بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. The two pronuclei remain roughly in step, but each takes its own time.
[ترجمه گوگل]دو پیش هسته تقریباً در یک مرحله باقی می مانند، اما هر کدام زمان خاص خود را می گیرد
[ترجمه ترگمان]این دو pronuclei تقریبا در مرحله هستند، اما هر یک زمان خودش را می طلبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. They were all in step and looked very smart.
[ترجمه گوگل]همه آنها همگام بودند و بسیار باهوش به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها قدم به قدم گذاشته بودند و خیلی باهوش به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. Central coordination would keep the location of industry in step with development.
[ترجمه گوگل]هماهنگی مرکزی مکان صنعت را همگام با توسعه نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]هماهنگی مرکزی موقعیت صنعت را همگام با توسعه حفظ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. Fertility used to march in step with the economy.
[ترجمه گوگل]باروری برای راهپیمایی همگام با اقتصاد استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]باروری مورد استفاده در گام با اقتصاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید