instantiation

جمله های نمونه

1. Each instantiation will appear in the suspended activities list and you may use the cursor control keys to select the appropriate instantiation.
[ترجمه گوگل]هر نمونه در لیست فعالیت های تعلیق شده ظاهر می شود و می توانید از کلیدهای کنترل مکان نما برای انتخاب نمونه مناسب استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]هر معرفی در فهرست فعالیت های معلق ظاهر خواهد شد و ممکن است از کلیدهای کنترل مکان نما برای انتخاب معرفی مناسب استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With the Kalman filter as an instantiation, the changing of the data rate factor along with sample time and distance of target is studied.
[ترجمه گوگل]با استفاده از فیلتر کالمن به عنوان نمونه، تغییر ضریب سرعت داده به همراه زمان نمونه و فاصله هدف مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از فیلتر کالمن به عنوان یک نمونه، تغییر ضریب نرخ داده همراه با زمان نمونه و فاصله هدف مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Instantiation is the process of creating a concrete object from the class abstraction.
[ترجمه پگاه] نمونه سازی فرایند ایجاد موضوعی ملموس از رده یا دسته ی ( موضوعات ) انتزاعی است.
|
[ترجمه گوگل]Instantiation فرآیند ایجاد یک شی عینی از انتزاع کلاس است
[ترجمه ترگمان]instantiation فرآیند ایجاد یک شی بتن از انتزاع کلاس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An object is instantiation of a class.
[ترجمه گوگل]یک شیء نمونه ای از یک کلاس است
[ترجمه ترگمان]یک شی مورد معرفی یک کلاس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was proved that this method was accurate and availability after an instantiation program.
[ترجمه گوگل]ثابت شد که این روش پس از یک برنامه نمونه سازی دقیق و در دسترس است
[ترجمه ترگمان]ثابت شد که این روش درست و در دسترس بودن پس از برنامه معرفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The previous example covered the concepts of generic declaration and instantiation.
[ترجمه گوگل]مثال قبلی مفاهیم اعلان عمومی و نمونه سازی را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]مثال قبلی، مفاهیم اعلامیه عمومی و معرفی را تحت پوشش قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This MDA should only be activated at JIT - compilation time, not when there is an exact instantiation.
[ترجمه گوگل]این MDA فقط باید در زمان تدوین JIT فعال شود، نه زمانی که نمونه دقیقی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این ۵۶ تنها باید در زمان کامپایل - کامپایل فعال شود، نه زمانی که یک نمونه دقیق دقیق وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In general, a service implementation bean will go through four phases: the instantiation phase, the initialization phase, the execution phase and the removal phase.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، یک Bean اجرای سرویس از چهار مرحله عبور می کند: مرحله نمونه سازی، مرحله اولیه سازی، مرحله اجرا و مرحله حذف
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، یک دانه پیاده سازی خدمات از طریق چهار مرحله انجام می شود: فاز معرفی، مرحله راه اندازی، مرحله اجرا و فاز حذف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This system of canonical identifiers is used for interface querying and component instantiation.
[ترجمه گوگل]این سیستم از شناسه های متعارف برای پرس و جوی رابط و نمونه سازی کامپوننت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این سیستم شناسه های استاندارد برای پرس و جو و معرفی اجزا استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A modified class loader uses template files that look almost exactly like ordinary class files except for "holes" in the constant pool that are filled in at load time for each instantiation class.
[ترجمه گوگل]یک بارکننده کلاس اصلاح شده از فایل‌های الگو استفاده می‌کند که تقریباً شبیه فایل‌های کلاس معمولی هستند، به جز «حفره‌ها» در استخر ثابت که در زمان بارگذاری برای هر کلاس نمونه‌سازی پر می‌شوند
[ترجمه ترگمان]بارکننده کلاس تغییر شده از پرونده های الگو استفاده می کند که تقریبا شبیه پرونده های کلاس عادی به جز \"سوراخ\" در یک استخر ثابت است که در زمان بار برای هر کلاس نمونه پر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But when all we know about our superclass is that it's some instantiation of a type parameter, we have no idea what constructors will be available for a given instantiation.
[ترجمه گوگل]اما وقتی تنها چیزی که در مورد سوپرکلاس خود می‌دانیم این است که نمونه‌ای از یک پارامتر نوع است، نمی‌دانیم چه سازنده‌هایی برای یک نمونه معین در دسترس خواهند بود
[ترجمه ترگمان]اما وقتی تمام چیزی که در مورد superclass می دانیم این است که نمونه یکی از پارامترهای نوع است، ما هیچ ایده ای نداریم که کدام سازندگان برای یک معرفی خاص در دسترس خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As specification detail is added to the service model, you develop the canonical message model which represents the physical instantiation of the canonical data model.
[ترجمه گوگل]همانطور که جزئیات مشخصات به مدل سرویس اضافه می شود، شما مدل پیام متعارف را توسعه می دهید که نمونه فیزیکی مدل داده متعارف را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]همانطور که جزئیات استاندارد ویژگی به مدل سرویس اضافه می شود، شما مدل پیام استاندارد را توسعه می دهید که معرفی فیزیکی مدل داده های استاندارد را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of providing evidence to support a claim, act of supporting with an example; act of producing a more specifically defined object by replacing some variables with values (computer programming)

پیشنهاد کاربران

تجسم یافتن، عینیت یافتن
the instantiation of capitalism as a world - system
نمونه سازی ، داده سازی
در برنامه نویسی به معنی "نمونه سازی" میباشد
نمونه سازی ( در برنامه نویسی )