دیکشنری
مترجم
بپرس
inspissated
معنی
: غلیظ
دنبال کنید
مترادف ها
غلیظ
(صفت)
coarse, rude, dense, compact, thick, bombastic, grandiloquent, inspissated
انگلیسی به انگلیسی
• thickened, made thick
پیشنهاد کاربران
تغلیظ شده
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها