inspired

/ˌɪnˈspaɪərd//ɪnˈspaɪəd/

الهام شده، الهامی، ملهم

جمله های نمونه

1. prophets are inspired by god
پیامبران از خدا الهام می گیرند.

2. books that have inspired countless generations
کتاب هایی که الهام بخش نسل های بی شماری بوده اند

3. he has been inspired by sa'di
او از سعدی الهام گرفته است.

4. his rugged countenance inspired confidence in us
چهره ی پر چروک و مصمم او به ما قوت قلب می داد.

5. the leader's vitality inspired all
سرزندگی رهبر برای همه الهام بخش بود.

6. He inspired self-confidence in his pupils.
[ترجمه گوگل]او اعتماد به نفس را در شاگردانش ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]او به شاگردان خود اعتماد به نفس می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The actors inspired the kids with their enthusiasm.
[ترجمه گوگل]بازیگران با شور و شوق بچه ها را تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]بازیگران با شور و شوق به بچه ها الهام می بخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His noble example inspired the rest of us to greater efforts.
[ترجمه گوگل]الگوی نجیب او باعث شد بقیه ما تلاش بیشتری کنیم
[ترجمه ترگمان]نمونه برجسته او الهام بخش بقیه ما برای تلاش های بیشتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It inspired me to be more inventive with my own cooking.
[ترجمه طریقت] من رو ترغیب کرد که در آشپزی خودم خلاقانه تر عمل کنم
|
[ترجمه گوگل]این الهام بخش من شد تا در آشپزی خودم مبتکرتر باشم
[ترجمه ترگمان]به من الهام شد که در آشپزی خودم خلاقیت بیشتری داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Last Thursday's show produced moments of inspired concordance between the dance forms.
[ترجمه گوگل]نمایش پنجشنبه گذشته لحظاتی از تطابق الهام‌بخش بین فرم‌های رقص را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]برنامه پنجشنبه گذشته لحظاتی از هماهنگی الهام گرفته شده بین فرم های رقص را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His courage in defending religious and civil rights inspired many outside the church.
[ترجمه گوگل]شجاعت او در دفاع از حقوق مذهبی و مدنی بسیاری را در خارج از کلیسا الهام بخشید
[ترجمه ترگمان]شجاعت او در دفاع از حقوق مذهبی و مدنی باعث شد بسیاری از مردم خارج از کلیسا باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hemingway's romance with his nurse inspired him to write 'A Farewell to Arms'.
[ترجمه گوگل]عاشقانه همینگوی با پرستارش الهام بخش او برای نوشتن «وداع با اسلحه» شد
[ترجمه ترگمان]داستان عاشقانه همینگوی با دایه اش به او الهام شده بود تا وداع با اسلحه را بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Opposition inspired us to further efforts.
[ترجمه گوگل]مخالفت ها ما را به تلاش های بیشتر تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]مخالفان الهام بخش ما برای تلاش های بیشتر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As a general, he inspired great loyalty in his troops.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک ژنرال، وفاداری زیادی را در نیروهای خود ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک ژنرال، او به سربازانش وفادار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• full of inspiration; motivated, stimulated, influenced, moved; divinely influenced; encouraged; inhaled, breathed in; provoked, caused
someone who is inspired is brilliant and very creative in their work.
an inspired guess is very clever and accurate.
see also inspire.

پیشنهاد کاربران

inspired – having very good qualities; being exciting and interesting
* The professor gave an inspired lecture on Greek philosophy and the students
were fascinated.
of extraordinary quality, as if arising from some external creative impulse.
* دارای کیفیت فوق العاده
"they had to thank the goalie for some inspired saves"
( باید از دروازه بان بابت چندبار حفظ فوق العاده ی دروازه تشکر می کردند. )
...
[مشاهده متن کامل]

* خلاق
( of a person ) exhibiting a creative impulse in the activity specified.
"she was an inspired gardener"
( او باغبان خلاقی بود. )
* تنفس شده
( of air or another substance ) that is breathed in.
"inspired air must be humidified"
( هوای تنفس شده باید دارای رطوبت باشد. �

inspired
الهام گرفته از ، برگرفته از
Inspired by a true story
صفاتی که همراه با ed هستند را به هیچ وجه نمی توان به مفهومی فاعلی ( الهام بخش ) ترجمه کرد. مُلهم و تا حدودی متأثر برای جایگزین پارسی این واژه مناسب تر هستند.
با استعداد، عالی، برجسته
having very special qualities that are better than others
برگیری، برداشت، برگرفتن از، برگرفته
الهام گرفته
inspired of = اقتباسی شده است از. . . .
تاثیر گرفته
الهام بخش
I suddenly felt inspired
یهو احساس کردم چیزی بهم الهام شد
محشر، عالی، خیلی خوب
تشویق کردن

1برگرفته و ناشی از الهام
an inspired suggestion/guess
2عالی
القا کرده، الهام بخشیده
هوای دمی
برانگیخته
متاثر
خلاق
الهام شده

الهام گرفته، با انگیزه، متأثر از
مشوق. الهام بخش. انگیزه بخش
تشویق کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس