insolvency

/ˌɪnˈsɑːlvənsi//ɪnˈsɒlvənsi/

معنی: درماندگی، اعسار، عجز از پرداخت دیون
معانی دیگر: ورشکستگی، افلاس، نداری، تنگدستی، insolvence درماندگی

جمله های نمونه

1. The company is close to insolvency.
[ترجمه گوگل]شرکت نزدیک به ورشکستگی است
[ترجمه ترگمان]شرکت نزدیک به ورشکستگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The rules applying to such proceedings are the Insolvency Rules 198
[ترجمه گوگل]قواعد اعمال شده در چنین رسیدگی هایی قوانین ورشکستگی 198 است
[ترجمه ترگمان]قواعد اجرای این دادرسی قوانین Insolvency ۱۹۸ اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On 21 February 1990 the Ledingham-Smiths consulted an insolvency practitioner and the accountants ceased to act for them.
[ترجمه گوگل]در 21 فوریه 1990، Ledingham-Smiths با یک کارشناس ورشکستگی مشورت کرد و حسابداران دیگر برای آنها اقدام نکردند
[ترجمه ترگمان]در ۲۱ فوریه سال ۱۹۹۰، خانواده Ledingham با یک پزشک در حال پرداخت دیون خود مشورت کردند و حسابداران دست از اقدام کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A million families have insolvency hanging over them as their mortgage debts have grown greater than the values of their homes.
[ترجمه گوگل]میلیون‌ها خانواده با ورشکستگی مواجه هستند زیرا بدهی‌های وام مسکن آنها از ارزش خانه‌هایشان بیشتر شده است
[ترجمه ترگمان]یک میلیون خانواده دچار ورشکستگی شده اند، زیرا وام های رهنی بیشتر از ارزش خانه های خود رشد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The thrifts, many of which were forced into insolvency, say the change violated contractual promises that federal thrift regulators.
[ترجمه گوگل]صرفه جویی ها، که بسیاری از آنها مجبور به ورشکستگی شدند، می گویند که این تغییر وعده های قراردادی تنظیم کننده های فدرال صرفه جویی را نقض می کند
[ترجمه ترگمان]The، که بسیاری از آن ها مجبور به پرداخت دیون خود شده بودند، می گویند که این تغییر تعهدات قراردادی را نقض کرده و قانون گذاران thrift را نقض کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first is that the risk of insolvency diminishes with increased size.
[ترجمه گوگل]اولین مورد این است که با افزایش اندازه، خطر ورشکستگی کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]اول اینکه ریسک ورشکستگی با افزایش اندازه کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The section extends to insolvency practitioners and directors and managers.
[ترجمه گوگل]این بخش به دست اندرکاران ورشکستگی و مدیران و مدیران می رسد
[ترجمه ترگمان]این بخش به مدیران و مدیران و مدیران مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is clear that not all the insolvency procedures are applicable to unregistered companies.
[ترجمه گوگل]واضح است که تمام مراحل ورشکستگی برای شرکت های ثبت نشده قابل اعمال نیست
[ترجمه ترگمان]روشن است که همه روال های پرداخت بدهی برای شرکت های ثبت نشده قابل اجرا نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Specialist work Solicitors wishing to work as insolvency practitioners require to be licensed by the Law Society individually.
[ترجمه گوگل]کار تخصصی وکلایی که مایل به کار به عنوان وکیل ورشکستگی هستند باید به صورت انفرادی توسط انجمن حقوقی مجوز بگیرند
[ترجمه ترگمان]متخصصان کار متخصص در تلاش برای کار به عنوان یک فرد شاغل در پرداخت دیون خود باید به صورت انفرادی توسط انجمن قانون مجوز گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The haulier should look for an insolvency practitioner able to give up-to-date and detailed advice in accordance with the new law.
[ترجمه گوگل]حمل‌کننده باید به دنبال یک کارشناس ورشکستگی باشد که بتواند مشاوره‌های به‌روز و دقیق را مطابق با قانون جدید ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]haulier باید به یک فرد شاغل در پرداخت بدهی مراجعه کرده و توصیه های دقیق را مطابق با قانون جدید ارائه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Public record information from official gazettes and the insolvency service also appear on record.
[ترجمه گوگل]اطلاعات ثبت عمومی از روزنامه های رسمی و خدمات ورشکستگی نیز در پرونده ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]اطلاعات سابقه عمومی از gazettes رسمی و سرویس اعسار نیز در حال ثبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The words of the Insolvency Act 1986 do not fetter the court's discretion in any way.
[ترجمه گوگل]عبارات قانون ورشکستگی 1986 به هیچ وجه صلاحیت دادگاه را محدود نمی کند
[ترجمه ترگمان]کلمات قانون Insolvency در سال ۱۹۸۶ به هیچ وجه اختیار دادگاه را محدود نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a crying need for an international insolvency convention.
[ترجمه گوگل]نیاز مبرم به کنوانسیون بین المللی ورشکستگی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نیاز مبرم به کنوانسیون پرداخت بدهی بین المللی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A dishonoured Note is normally quickly followed by insolvency proceedings.
[ترجمه گوگل]یک یادداشت بی اعتبار معمولاً به سرعت توسط دادرسی ورشکستگی دنبال می شود
[ترجمه ترگمان]یادداشت آب رو و آب رو به طور معمول پس از پرداخت بدهی، به سرعت دنبال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If an insolvency practitioner is to be appointed, his consent to act must be referred to in the affidavit.
[ترجمه گوگل]اگر قرار است وکیل ورشکستگی منصوب شود، رضایت او برای اقدام باید در قولنامه ذکر شود
[ترجمه ترگمان]اگر یک فرد شاغل در پرداخت بدهی باید منصوب شود، رضایت او نسبت به عمل باید به آنچه در گزارش مربوط می شود ارجاع داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درماندگی (اسم)
inability, prostration, insolvency, insolvence

اعسار (اسم)
insolvency, insolvence

عجز از پرداخت دیون (اسم)
insolvency, insolvence

تخصصی

[حسابداری] ناتوانی در ایفای تعهدات
[حقوق] اعسار، ورشکستگی، توقیف
[ریاضیات] درماندگی نقدی

انگلیسی به انگلیسی

• bankruptcy; condition of being impoverished, inability to pay one's debts
insolvency is the state of a person or organization that does not have enough money to pay their debts.

پیشنهاد کاربران

بپرس