insolvence


معنی: درماندگی، اعسار، عجز از پرداخت دیون
معانی دیگر: insolvency درماندگی

مترادف ها

درماندگی (اسم)
inability, prostration, insolvency, insolvence

اعسار (اسم)
insolvency, insolvence

عجز از پرداخت دیون (اسم)
insolvency, insolvence

پیشنهاد کاربران

بپرس