اسم ( noun )
• : تعریف: lack of sobriety or moderation; intemperance.
• متضاد: sobriety
• مشابه: drink
• متضاد: sobriety
• مشابه: drink
- He lost custody of his children due to his insobriety.
[ترجمه گوگل] حضانت فرزندانش را به دلیل بی حوصلگی از دست داد
[ترجمه ترگمان] او حضانت فرزندان خود را به علت insobriety از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او حضانت فرزندان خود را به علت insobriety از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید