insignia

/ˌɪnˈsɪɡniə//ɪnˈsɪɡnɪə/

معنی: نشان، علامت، نشان افتخار، نشان رسمی، مدال رسمی
معانی دیگر: (ارتش) جغه، جیغه، آرم نظامی، فر، نشان رسته یا گروه، (جمع) نشان ها، مدال ها، علامات، علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: insignia, insignias
مشتقات: insigne (n.)
(1) تعریف: a badge, button, emblem, or the like that indicates membership in a certain group.
مشابه: emblem, ensign

- the insignia of the fire brigade
[ترجمه گوگل] نشان آتش نشانی
[ترجمه ترگمان] علائم و نشانه های تیپ آتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: anything that serves to identify or distinguish.

- an insignia of guilt
[ترجمه گوگل] نشانه ای از گناه
[ترجمه ترگمان] یه نشان از گناه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. insignia of the iranian army
آرم های ارتش ایران

2. The insignia was visible on the wingtip.
[ترجمه گوگل]نشان روی نوک بال نمایان بود
[ترجمه ترگمان]این نشانه بر روی wingtip دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His uniform bore the insignia of a captain.
[ترجمه گوگل]لباس او نشان کاپیتان را داشت
[ترجمه ترگمان]اونیفورم او نشان یک ناخدا را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are five insignia on various parts of the plane.
[ترجمه گوگل]در قسمت های مختلف هواپیما پنج نشان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]۵ نشانه در قسمت های مختلف هواپیما وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each of these groups has its own insignia, its own susceptibilities, its own ways of resisting change.
[ترجمه گوگل]هر یک از این گروه ها نشانه های خاص خود را دارند، حساسیت های خاص خود را دارند، روش های خود را برای مقاومت در برابر تغییر دارند
[ترجمه ترگمان]هر یک از این گروه ها نشانه های خود، susceptibilities و روش خود را برای مقاومت در برابر تغییر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Showing the insignia of Neutral deities cuts no ice with Thadeus - such gods are little better than the Proscribed Ones.
[ترجمه گوگل]نشان دادن نشان خدایان خنثی هیچ یخی را با تادئوس قطع نمی کند - چنین خدایان کمی بهتر از خدایان منع شده هستند
[ترجمه ترگمان]نشان دادن نشانه های خدایان خنثی با Thadeus هیچ یخی ندارد - چنین خدایان کمی بهتر از the Proscribed هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A goldsmith has his mark, leaves his insignia on a plate.
[ترجمه گوگل]یک زرگر نشان خود را دارد، نشان خود را در بشقاب می گذارد
[ترجمه ترگمان]یک نقره اثر خود را دارد، و نشانه های خود را بر روی یک بشقاب می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I knew the medic insignia on his uniform and I knew, I knew, what I would see next.
[ترجمه گوگل]من نشان پزشکی روی یونیفرم او را می دانستم و می دانستم که بعداً چه خواهم دید
[ترجمه ترگمان]علامت پزشک را روی اونیفورم خود می دانستم و می دانستم که بعد از این چه چیزی خواهم دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Someone had spray-painted gang insignia on his car.
[ترجمه گوگل]شخصی روی ماشینش علائم باند را با اسپری رنگ کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک نفر روی ماشینش با نشانه های اسپری رنگ پاشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The guard, who bore no insignia identifying the Institute, escorted Manescu to a large cell-like room with no window.
[ترجمه گوگل]نگهبان که هیچ نشانی برای شناسایی مؤسسه نداشت، مانسکو را به اتاق بزرگ سلول مانند و بدون پنجره همراهی کرد
[ترجمه ترگمان]نگهبان که هیچ نشانه ای از شناسایی این موسسه نداشت، Manescu را تا یک اتاق بزرگ مانند که هیچ پنجره ای نداشت، همراهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sheer volume of insignia required for public services means that insignia can be given only the appearance of precious metals.
[ترجمه گوگل]حجم انبوه نشان های مورد نیاز برای خدمات عمومی به این معنی است که نشان ها را می توان فقط ظاهر فلزات گرانبها داد
[ترجمه ترگمان]حجم خالص نشانه های مورد نیاز برای خدمات عمومی به این معنا است که نشان می دهد تنها می تواند به ظاهر فلزات گران بها داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Why is the lovely silver Royal Victorian Order insignia decorated with a rose, thistle, shamrock - and a sunflower?
[ترجمه گوگل]چرا نشان نقره ای دوست داشتنی سفارش سلطنتی ویکتوریا با گل رز، خار، شبدر - و گل آفتابگردان تزئین شده است؟
[ترجمه ترگمان]چرا نشان سلطنتی هنرهای زیبا سلطنتی سلطنتی با یک گل رز، کنگر وحشی، شبدر و یک گل آفتابگردان تزیین شده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Before modern institutions for extending credit were available, insignia and jewels were well adapted to serve as sureties for loans.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه مؤسسات مدرن برای اعطای اعتبار در دسترس باشند، نشان ها و جواهرات به خوبی به عنوان ضمانت برای وام استفاده می شدند
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه نهاده ای مدرن برای گسترش اعتبار در دسترس باشند، علائم و جواهرات به خوبی تطبیق داده شدند تا به عنوان sureties برای وام بکار گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Insignia has something like 100 engineers working on its line.
[ترجمه گوگل]اینسیگنیا چیزی حدود 100 مهندس در خط تولید خود دارد
[ترجمه ترگمان]Insignia چیزی شبیه به ۱۰۰ مهندس دارد که روی خط خود کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نشان (اسم)
trace, attribute, tally, score, slur, benchmark, indication, token, aim, show, sign, seal, stamp, target, mark, marking, insignia, signal, emblem, symptom, brand, presage, track, banner, badge, clue, standard, ensign, vexillum, impress, hallmark, plaque, caret, chalk, cicatrix, symbol, vestige, medal, memento

علامت (اسم)
significant, tally, indication, label, token, sign, index, mark, insignia, signal, emblem, symptom, omen, tag, tick, docket, intimation, milestone, ostent, portent

نشان افتخار (اسم)
insignia, ensign

نشان رسمی (اسم)
insignia, ensign

مدال رسمی (اسم)
insignia

انگلیسی به انگلیسی

• badge, emblem; mark indicating office or rank; mark of honor
an insignia is a badge or sign which shows that a person or object belongs to a particular organization.

پیشنهاد کاربران

آرم رسته ( که در حاشیه یقه دوخته می شود )
آرم
1 - ارم نظامی 2 - علامت سردوشی نظامی
نشان رسمی ی کشور
Russia gymnast who sported an insignia linked to the invasion of Ukraine on a medals podium
had been called out for his jobs or shocking behaviour
ورزشکار gymnast روسی در سکوی مدالها یک نشان که مربوط به حمله روسیه به اکراین بود نمایان کرد ، احضار شد که در مورد کار بدش توضیح بده
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس