معنی: موذی، پر از توطئه، دسیسه امیزمعانی دیگر: خیانت آمیز، خائنانه، حیله گرانه، مزورانه، نابکارانه، (به ویژه در مورد بیماری) ناآشکار و آهسته گستر، جانکاه، نیرنگ باز
• (1)تعریف: dangerous through cunning, subtlety, and underhandedness.
- Their insidious plot included not only the assassination of President Lincoln but the killing of the Vice President and Secretary of State as well.
[ترجمه گوگل] توطئه موذیانه آنها نه تنها ترور رئیس جمهور لینکلن بلکه قتل معاون رئیس جمهور و وزیر امور خارجه را نیز شامل می شد [ترجمه ترگمان] طرح موذیانه آن ها نه تنها ترور رئیس جمهور لینکلن بلکه کشتن معاون رئیس جمهور و وزیر امور خارجه نیز بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: seemingly or outwardly harmless, but actually very dangerous.
- Glaucoma is an insidious disease that can damage a person's eyes before causing any symptoms.
[ترجمه گوگل] گلوکوم یک بیماری موذی است که می تواند قبل از ایجاد علائمی به چشم فرد آسیب برساند [ترجمه ترگمان] Glaucoma یک بیماری موذیانه است که می تواند قبل از ایجاد هر گونه نشانه، به چشم فرد آسیب برساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The insidious message in the speaker's rhetoric planted seeds of hatred and violence.
[ترجمه گوگل] پیام موذیانه در سخنان سخنران، بذر نفرت و خشونت را کاشت [ترجمه ترگمان] پیام موذیانه در سخنرانی های سخنگو، بذر نفرت و خشونت را کاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. an insidious disease
بیماری ناآشکار و آهسته گستر
2. an insidious plot
توطئه ی خائنانه
3. The changes are insidious, and will not produce a noticeable effect for 15 to 20 years.
[ترجمه امیر گلی گنجی] تغییرات غیر قابل ملموس هستند و تاثیر قابل توجهی برای ۱۵ تا ۲۰ سال در پی نخواهد داشت.
|
[ترجمه گوگل]تغییرات موذیانه هستند و برای 15 تا 20 سال اثر قابل توجهی ایجاد نمی کنند [ترجمه ترگمان]این تغییرات insidious هستند و تاثیری قابل توجه برای ۱۵ تا ۲۰ سال نخواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. High-blood pressure is an insidious condition which has few symptoms.
[ترجمه Meena] فشار خون بالا یک شرایط ناآشکار/پنهان است که علائم بالینی اندکی دارد
|
[ترجمه گوگل]فشار خون بالا یک بیماری موذی است که علائم کمی دارد [ترجمه ترگمان]فشار خون بالا یک شرط موذیانه است که علائم کمی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Organized crime has an insidious influence on all who come into contact with it.
[ترجمه احصان] جرائم سازمان یافته، برهمه ی کسانی که با آن ارتباط دارند تاثیر نامحسوسی می گذارد
|
[ترجمه گوگل]جرایم سازمان یافته تأثیر موذیانه ای بر همه کسانی دارد که با آن در تماس هستند [ترجمه ترگمان]جرائم سازمان یافته نفوذ insidious بر همه کسانی که با آن ارتباط دارند برقرار کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Once again, it was the insidious, unseen nature of the threat which made it even more unpleasant.
[ترجمه گوگل]بار دیگر، این ماهیت موذیانه و نادیده تهدید بود که آن را ناخوشایندتر کرد [ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، طبیعت موذیانه و نادیدنی تهدیدی بود که حتی بیش از پیش ناخوشایند به نظر می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The insidious course, the behavioural disturbances, and the distress of Alzheimer's disease make this uncommon.
[ترجمه گوگل]سیر موذیانه، اختلالات رفتاری و ناراحتی ناشی از بیماری آلزایمر این را غیر معمول می کند [ترجمه ترگمان]البته، اختلالات رفتاری، اختلالات رفتاری و ناراحتی های ناشی از بیماری آلزایمر، این موضوع را غیر معمول می سازند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He is not amenable to insidious influence.
[ترجمه گوگل]او در معرض نفوذ موذیانه نیست [ترجمه ترگمان] اون تحت نفوذ insidious نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Or was Scheck working here at something more insidious?
[ترجمه گوگل]یا اینکه Scheck اینجا روی چیز موذیانه تری کار می کرد؟ [ترجمه ترگمان]یا شایدم داشت تو یه کار more کار می کرد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The third factor, hygiene, is perhaps the most insidious and difficult to control.
[ترجمه گوگل]عامل سوم، بهداشت، شاید موذی ترین و دشوارترین عامل برای کنترل باشد [ترجمه ترگمان]عامل سوم، بهداشت، شاید the و difficult کنترل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Another possible risk is more insidious.
[ترجمه گوگل]خطر احتمالی دیگر موذیانه تر است [ترجمه ترگمان]ریسک احتمالی دیگر insidious است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She tried to stifle the insidious army of questions tentatively beginning to attack her.
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا ارتش موذیانه سؤالاتی را که به طور آزمایشی شروع به حمله به او می کردند، خفه کند [ترجمه ترگمان]سعی کرد تا به او حمله کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Paradoxically, community councils are an insidious form of planning since they stem indirectly from the dominant ideology.
[ترجمه گوگل]به طور متناقض، شوراهای اجتماعی شکل موذیانه ای از برنامه ریزی هستند، زیرا به طور غیرمستقیم از ایدئولوژی غالب نشات می گیرند [ترجمه ترگمان]ظاهرا این که اعضای شورای اجتماعی یک شکل موذیانه از برنامه ریزی هستند چرا که به طور غیر مستقیم از ایدئولوژی غالب تبعیت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Perhaps the most insidious aspect of this movie is the travelogue-porno style in which it is shot.
[ترجمه گوگل]شاید موذیانه ترین جنبه این فیلم، سبک سفرنامه-پورنوی فیلمبرداری آن باشد [ترجمه ترگمان]شاید مهم ترین جنبه این فیلم، سبک زندگی travelogue است که در آن فیلمبرداری شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It is a noxious and insidious notion that insults the intellectual abilities of black students.
[ترجمه گوگل]این یک تصور مضر و موذیانه است که به توانایی های فکری دانش آموزان سیاه پوست توهین می کند [ترجمه ترگمان]این یک تصور خطرناک و موذیانه است که به توانایی های عقلانی دانش آموزان سیاه پوست توهین می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• crafty, cunning, deceitful; subtly treacherous or dangerous; deadly while appearing to be harmless something that is insidious is unpleasant and develops gradually without being noticed; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Proceeding in a gradual, subtle way, but with harmful effects 🐍 🔍 مترادف: Stealthy ✅ مثال: The disease was insidious, spreading slowly without obvious symptoms
۱ - [جامعه شناسی] خزنده؛ پدیده ای که در حال شکل گیری است اما تغییرات آن چنان اندک است که نمی توان حس ـش کرد. مثال: بی سوادی اجتماعیِ خزنده ۲ - [پزشکی] بی علامت؛ بیماری هایی که روند شکل گیری آنها تا رسیدن به مراحل خطرناک بدون علامت است. مثال: گلوکوم یا آب سیاه نوعی بیماری است که به دلیل اختلال در دفع مایعات داخل چشم روی می دهد و معمولاً بی علامت است. ... [مشاهده متن کامل]
زیرپوستی مستتر
خدعه آمیز
توطئه آمیز - موذی - موذیانه - ساکت و بی نشانه ( مریضی ) adjective [more insidious; most insidious] formal : causing harm in a way that is gradual or not easily noticed ◀️Most people with this insidious disease have no idea that they are infected ... [مشاهده متن کامل]
دامپزشکی و علوم دامی بیماری نامحسوس، بدون علائم یا با علائم کم پیشروی می کند
خطرناک تر، مرموذانه تر
موذی، توطئه آمیز
حیله گر، موذی ، زیر جلی ، ناپیدا اما خطرناک • A problem that it's negative effect is not realized until the damage is already done • something unpleasant or dangerous which gradually and secretly causes harm ... [مشاهده متن کامل]
Cancer is an insidious disease. There is a lot of insidious behavior that . happenss with a smile The virus can spread in the insidious . wayss Parents should realize that the most insidious enemies can be right under our own roofs via our children’s phones, tablets, and computers.