inshore

/ˈɪnˈʃɔːr//ˌɪnˈʃɔː/

به سوی ساحل، کرانسوی، نزدیک دریا کنار، نزدیک کرانه، نزدیک ساحل، بطرف ساحل، جلو ساحل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: toward or near the coast.

- an inshore squall
[ترجمه گوگل] توفان ساحلی
[ترجمه ترگمان] توفان نزدیک ساحل،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: in the direction of or near the coast.

- We cruised inshore.
[ترجمه گوگل] ما به ساحل رفتیم
[ترجمه ترگمان] به ساحل نزدیک شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The sand boat was heading inshore.
[ترجمه گوگل]قایق شنی به سمت ساحل می رفت
[ترجمه ترگمان]قایق شنی به طرف ساحل نزدیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A barge was close inshore about a hundred yards away.
[ترجمه گوگل]یک بارج در نزدیکی ساحل حدود صد یاردی بود
[ترجمه ترگمان]یک قایق در حدود یک صد یارد دورتر، نزدیک ساحل نزدیک ساحل قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fishing boats usually stay close inshore.
[ترجمه گوگل]قایق های ماهیگیری معمولا در نزدیکی ساحل می مانند
[ترجمه ترگمان]قایق های ماهیگیری معمولا نزدیک ساحل نزدیک ساحل می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We were tacking fairly close inshore.
[ترجمه گوگل]ما به ساحل نزدیک می شدیم
[ترجمه ترگمان]نزدیک ساحل نزدیک ساحل قرار داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In species that forage inshore, clutches are usually larger but brood reduction may occur under adverse circumstances.
[ترجمه گوگل]در گونه‌هایی که در ساحل علوفه می‌کنند، کلاچ‌ها معمولاً بزرگ‌تر هستند، اما ممکن است در شرایط نامطلوب کاهش مولدین رخ دهد
[ترجمه ترگمان]در گونه هایی که در حال گریز از ساحل هستند معمولا بزرگ تر هستند اما ممکن است در شرایط نامطلوب کاهش پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Inshore species, such as the familiar bottle-nosed dolphins, the white-beaked dolphin and the harbour porpoise, rarely strand in large numbers.
[ترجمه گوگل]گونه‌های ساحلی، مانند دلفین‌های آشنای دماغ بطری، دلفین منقار سفید و گراز دریایی بندرگاهی، به ندرت در تعداد زیادی رشته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]گونه های Inshore مانند دلفین های آشنا بینی با بینی، دلفین white و گراز ماهی به ندرت به تعداد زیادی رشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The boat came inshore .
[ترجمه گوگل]قایق به ساحل آمد
[ترجمه ترگمان]قایق نزدیک ساحل پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At the moment, only inshore wind farms have been erected but there is great potential in offshore wind.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، تنها مزارع بادی ساحلی ساخته شده اند، اما پتانسیل زیادی در باد دریایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر تنها مزارع بادی ساحلی ایجاد شده اند اما پتانسیل زیادی در باد ساحلی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ships moved slowly inshore.
[ترجمه گوگل]کشتی ها به آرامی به سمت ساحل حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]کشتی ها به آرامی نزدیک ساحل پیش می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We were on the dividing line between the inshore waters and the Kuroshio.
[ترجمه گوگل]ما روی خط تقسیم بین آب های ساحلی و کوروشیو بودیم
[ترجمه ترگمان]ما در مرز بین آب های نزدیک ساحل و the بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Inshore Lifeboat will continue to operate from Dunbar and crew gear, assembly, training etc will remain there.
[ترجمه گوگل]قایق نجات Inshore از دانبار به کار خود ادامه خواهد داد و تجهیزات خدمه، مونتاژ، آموزش و غیره در آنجا باقی خواهند ماند
[ترجمه ترگمان]Inshore Lifeboat به فعالیت خود از Dunbar و پرسنل پرسنل، مونتاژ، آموزش و غیره ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sea was bottle green and silky inshore, out of the sun, light blue and slightly rippled further out.
[ترجمه گوگل]دریا بطری سبز و ابریشمی در ساحل، بیرون از خورشید، آبی روشن و کمی مواج بود
[ترجمه ترگمان]دریا به رنگ سبز و سبزی بود که از آفتاب بیرون می زد، آبی روشن و کمی دورتر موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The alien in inshore employed in china should also consult the security of subsistence of this law take part in our country.
[ترجمه گوگل]بیگانه در ساحل شاغل در چین نیز باید از امنیت امرار معاش این قانون در کشور ما مشارکت کند
[ترجمه ترگمان]بیگانه در inshore به کار گرفته در چین نیز باید با امنیت معیشت این قانون در کشور ما مشورت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Inshore and farther out the mirror of water whitened, spurned by light shod hurrying feet.
[ترجمه گوگل]در ساحل و دورتر، آینه آب سفید شده، پاهای شتابان کم‌کف سبک رد شده است
[ترجمه ترگمان]inshore و دورتر، آینه آب که با شتاب light شده بود، به رنگ سفید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To understand the pollution of inshore seawater and shellfish due to hepatitis A virus (HAV) in Liaoning province.
[ترجمه گوگل]هدف برای درک آلودگی آب دریا و صدف های ساحلی ناشی از ویروس هپاتیت A (HAV) در استان لیائونینگ
[ترجمه ترگمان]هدف درک آلودگی آب دریا ساحلی و صدف به دلیل هپاتیت آ در استان لیائونینگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Shallow Pools and Crevices Considerable variation in shore fauna can occur even in the same stretch of coast.
[ترجمه گوگل]استخرهای کم عمق و شکاف ها تنوع قابل توجهی در جانوران ساحلی می تواند حتی در همان امتداد ساحل رخ دهد
[ترجمه ترگمان]آب های کم عمق و crevices قابل توجهی در جانوران ساحلی حتی در امتداد ساحل نیز می توانند رخ دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We steered the boat in shore.
[ترجمه گوگل]قایق را در ساحل هدایت کردیم
[ترجمه ترگمان]قایق را به سمت ساحل هدایت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. One young man in shore angling, neighbors sitting next to an old man, also fishing.
[ترجمه گوگل]مرد جوانی در ساحل ماهیگیری می کند، همسایه هایی که کنار پیرمردی نشسته اند و همچنین ماهیگیری می کند
[ترجمه ترگمان]یک مرد جوان در ساحل در کنار پیرمردی نشسته و مشغول ماهیگیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The research on the simulation of wave in shore plays an essential role in the navigation, utilization of ocean resources and prevention of sea disaster.
[ترجمه گوگل]تحقیق در مورد شبیه سازی موج در ساحل نقش اساسی در جهت یابی، استفاده از منابع اقیانوسی و پیشگیری از فاجعه دریایی دارد
[ترجمه ترگمان]تحقیق در زمینه شبیه سازی موج در ساحل نقش اساسی در ناوبری، استفاده از منابع اقیانوس و جلوگیری از فاجعه دریایی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Sailors in shore leave often spend money like water.
[ترجمه گوگل]ملوانان در ساحل اغلب پول را مانند آب خرج می کنند
[ترجمه ترگمان]ملوانان در ساحل اغلب پول را مثل آب خرج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. In shore of the bush to build more Bao glass tower.
[ترجمه گوگل]در ساحل بوش برای ساخت بیشتر برج شیشه ای بائو
[ترجمه ترگمان]در ساحل بیشه برای ساخت برج شیشه ای Bao بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The overloading ship get in shore.
[ترجمه گوگل]کشتی پر بار وارد ساحل می شود
[ترجمه ترگمان]کشتی هر چه سبک تر به ساحل می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Waterside plants such as calamus, reed general Zhi Cong in shore.
[ترجمه گوگل]گیاهان کنار آب مانند کالاموس، نی ژنرال ژی کونگ در ساحل
[ترجمه ترگمان](waterside)(مانند calamus)، (reed)، (reed)، (Zhi)، ()
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] ساحل نزدیک، جلو ساحل

انگلیسی به انگلیسی

• close to the shore
towards the shore
inshore means in the sea but quite close to the land.
near the sea, on the seashore

پیشنهاد کاربران

inshore ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: پیش ساحل
تعریف: بخشی از دریا که نزدیک ساحل است

بپرس