1. The government has behaved with crass insensitivity.
[ترجمه گوگل]دولت با بی احساسی رفتار کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت نسبت به عدم حساسیت کودن رفتار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت نسبت به عدم حساسیت کودن رفتار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I was ashamed at my insensitivity towards her.
[ترجمه گوگل]از بی احساسی ام نسبت به او شرمنده شدم
[ترجمه ترگمان]از توهین کردن به او شرمنده شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از توهین کردن به او شرمنده شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Jo flinched at her sister's insensitivity.
[ترجمه گوگل]جو از بی احساسی خواهرش پرید
[ترجمه ترگمان]جو از توهین خواهرش به خود لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جو از توهین خواهرش به خود لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I was ashamed at my clumsiness and insensitivity.
[ترجمه گوگل]از دست و پا چلفتی و بی احساسی خودم خجالت کشیدم
[ترجمه ترگمان]من از دست و پا چلفتی ام خجالت می کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من از دست و پا چلفتی ام خجالت می کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The government has shown complete insensitivity to the refugees.
[ترجمه گوگل]دولت نسبت به پناهندگان بی احساسی کامل نشان داده است
[ترجمه ترگمان]دولت عدم حساسیت کامل نسبت به پناهندگان را نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت عدم حساسیت کامل نسبت به پناهندگان را نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His insensitivity towards the feelings of others is remarkable.
[ترجمه گوگل]عدم حساسیت او نسبت به احساسات دیگران قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]عدم حساسیت او نسبت به احساسات دیگران قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عدم حساسیت او نسبت به احساسات دیگران قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He seemed to display a certain insensitivity in these cases - an impression enhanced by his somewhat pedantic way of speech.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که او در این موارد بیحساسیت خاصی از خود نشان میدهد - برداشتی که با شیوهی سخن گفتن تا حدی متمایل به او تقویت میشود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او عدم حساسیت خاصی را در این موارد نشان می دهد - تاثیری که با شیوه somewhat و pedantic او تقویت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او عدم حساسیت خاصی را در این موارد نشان می دهد - تاثیری که با شیوه somewhat و pedantic او تقویت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She becomes enraged at his insensitivity.
[ترجمه گوگل]او از بی احساسی او عصبانی می شود
[ترجمه ترگمان] از توهین هاش عصبانی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] از توهین هاش عصبانی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The film makers say it shows routine insensitivity to livestock, but experts say they're wrong.
[ترجمه گوگل]سازندگان فیلم می گویند که نشان دهنده عدم حساسیت معمول به دام است، اما کارشناسان می گویند که آنها در اشتباه هستند
[ترجمه ترگمان]فیلم سازان می گویند که این فیلم عدم حساسیت روتین به دام ها را نشان می دهد، اما متخصصان می گویند که آن ها اشتباه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فیلم سازان می گویند که این فیلم عدم حساسیت روتین به دام ها را نشان می دهد، اما متخصصان می گویند که آن ها اشتباه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Economic impudence plus political insensitivity combine to make a Kinnockian double whammy that I will vote Tory to avoid, however unenthusiastically.
[ترجمه گوگل]گستاخی اقتصادی و بیحساسیت سیاسی با هم ترکیب میشوند تا یک ضربه دوگانه کینوکی را ایجاد کنند که من به حزب محافظهکار رای خواهم داد تا از آن اجتناب کنند، هر چند غیرشورانه
[ترجمه ترگمان]گستاخی اقتصادی و عدم حساسیت سیاسی با هم ترکیب می شوند تا دو برابر دو برابر دو برابر شود که من به حزب محافظه کار رای می دهم تا از آن اجتناب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گستاخی اقتصادی و عدم حساسیت سیاسی با هم ترکیب می شوند تا دو برابر دو برابر دو برابر شود که من به حزب محافظه کار رای می دهم تا از آن اجتناب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I was amazed at his sublime insensitivity to other people's feelings.
[ترجمه گوگل]من از عدم حساسیت عالی او نسبت به احساسات دیگران شگفت زده شدم
[ترجمه ترگمان]از توهین بزرگ او به احساسات دیگران متحیر شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از توهین بزرگ او به احساسات دیگران متحیر شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This shows the insensitivity of single dose comparisons as a method of estimating relative potency.
[ترجمه گوگل]این عدم حساسیت مقایسه های تک دوز را به عنوان روشی برای تخمین قدرت نسبی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که عدم حساسیت یک اندازه واحد را به عنوان روشی برای برآورد توان نسبی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که عدم حساسیت یک اندازه واحد را به عنوان روشی برای برآورد توان نسبی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Jo flinched at the insensitivity of her sister's request.
[ترجمه گوگل]جو از بیحساس بودن درخواست خواهرش اخم کرد
[ترجمه ترگمان]جو با شنیدن درخواست خواهرش به خود لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جو با شنیدن درخواست خواهرش به خود لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But we are being diminished by our destructive insensitivity in ways that cripple our ability to enjoy, grow, create.
[ترجمه گوگل]اما ما با بیحساسیت مخربمان به شیوههایی که توانایی ما را برای لذت بردن، رشد، خلق کردن فلج میکند، کاهش مییابد
[ترجمه ترگمان]اما عدم حساسیت مخرب ما به روش هایی که توانایی ما را برای لذت بردن، رشد، ایجاد و ایجاد می کند، کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما عدم حساسیت مخرب ما به روش هایی که توانایی ما را برای لذت بردن، رشد، ایجاد و ایجاد می کند، کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In spite of his brutish insensitivity, Zampano nevertheless cares for her a little.
[ترجمه گوگل]زامپانو با وجود بیحساسیت وحشیانهاش، کمی به او اهمیت میدهد
[ترجمه ترگمان]با وجود این توهین his که به او داده بود، با وجود این، اندکی به او اهمیت می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با وجود این توهین his که به او داده بود، با وجود این، اندکی به او اهمیت می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید