insatiably

جمله های نمونه

1. Their parents described them as being insatiably curious and as having superb memories.
[ترجمه گوگل]والدین آنها آنها را به عنوان افرادی کنجکاو سیری ناپذیر و دارای خاطرات عالی توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرشان آن ها را به عنوان insatiably و داشتن خاطرات عالی توصیف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was insatiably avaricious the more he got, the more he wanted to have.
[ترجمه گوگل]او به شدت بخل می کرد، هر چه بیشتر می شد، بیشتر می خواست
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر آزمند می شد، هر چه بیشتر دوست می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The reactionary officials took bribes insatiably, giving not the least care to the future of the nation.
[ترجمه گوگل]مقامات مرتجع به طور سیری ناپذیر رشوه می گرفتند و کمترین توجهی به آینده ملت نمی کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات ارتجاعی رشوه می گرفتند و کم ترین اهمیتی به آینده ملت نمی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He clawed insatiably at the traditional precepts.
[ترجمه گوگل]او به طور سیری ناپذیری به احکام سنتی چنگ می زد
[ترجمه ترگمان]او به احکام سنتی چنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was insatiably hungry.
[ترجمه گوگل]او به طور سیری ناپذیری گرسنه بود
[ترجمه ترگمان]او گرسنه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Midas is a legendary king of Phrygia who was insatiably avaricious .
[ترجمه گوگل]میداس پادشاه افسانه‌ای فریگیه است که به‌طور سیری‌ناپذیری بخل می‌کرد
[ترجمه ترگمان]Midas یه پادشاه افسانه ای of که خسیس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The trucks were still filing past, the people still insatiably gaping.
[ترجمه گوگل]کامیون‌ها هنوز در حال عبور بودند، مردم هنوز به شکلی سیری‌ناپذیر در هم می‌گشتند
[ترجمه ترگمان]کامیون ها هنوز در حال سوهان زدن بودند و مردم هنوز insatiably بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in unsatiable manner, unappeasably, greedily

پیشنهاد کاربران

بپرس