inquisitor

/ˌɪnˈkwɪzətər//ɪnˈkwɪzɪtə/

معنی: مفتش عقاید
معانی دیگر: بازپرس، پرسشگر، بازرس، پژوهشگر، کسی که پرسش های خشن و فضولانه می کند، فزون پرس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: inquisitorial (adj.), inquisitorially (adv.)
(1) تعریف: one who conducted an inquisition, esp. officially, as a member of the Spanish Inquisition.

- She was accused of witchcraft and brought before the inquisitor.
[ترجمه گوگل] او را به جادوگری متهم کردند و به بازپرس کشاندند
[ترجمه ترگمان] او به جادوگری متهم شده بود و قبل از inquisitor به آنجا امده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: one who questions closely or rigorously.

جمله های نمونه

1. The Inquisitor was advancing in the vanguard of a squad of armoured imperial guardsmen.
[ترجمه گوگل]تفتیش عقاید در پیشروی یک جوخه محافظان زرهی امپراتوری در حال پیشروی بود
[ترجمه ترگمان]بازرس به جلودار یک گروه از گارد سوار نظام پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was a tough inquisitor, not sparing his own side, as Labour ministers complained.
[ترجمه گوگل]همانطور که وزرای کار شکایت کردند، او یک بازپرس سرسخت بود و از طرف خود دریغ نمی کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که وزیران کارگر شکایت داشتند، او یک دستگاه تفتیش عقاید محکم بود، نه به نفع خودش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The great inquisitor began with an hour of apparently random questions.
[ترجمه گوگل]بازپرس بزرگ با یک ساعت سؤالات ظاهراً تصادفی شروع کرد
[ترجمه ترگمان]بازرس بزرگ با یک ساعت از پرسش های تصادفی شروع به صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bruno's Inquisitor was the Reverend Robert Bellarmine.
[ترجمه گوگل]تفتیش عقاید برونو کشیش رابرت بلارمین بود
[ترجمه ترگمان]بازرس برونو فرمانده رابرت Bellarmine بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What is the pope's most feared inquisitor doing in Venice, Bishop Pucci?
[ترجمه گوگل]اسقف پوچی، مخوف ترین بازرس پاپ در ونیز چه می کند؟
[ترجمه ترگمان]the که در ونیز، اسقف Pucci، بیش از همه از دستگاه تفتیش افکار می ترسید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Grand Inquisitor was standing at the doorway.
[ترجمه گوگل]تفتیش عقاید بزرگ جلوی در ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]بازرس بزرگ در آستانه در ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Inquisitor could not be more just to you if you were his own daughter.
[ترجمه گوگل]تفتیش عقاید اگر دختر خودش بودی نمی‌توانست با تو عادل‌تر باشد
[ترجمه ترگمان]بازرس گفت: بازرس، اگر تو دختر خودت بودی، بیشتر از این نمی توانست به تو اهمیت بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The second chapter is the analysis of "Grand Inquisitor".
[ترجمه گوگل]فصل دوم، تحلیل «بازرسی بزرگ» است
[ترجمه ترگمان]فصل دوم بررسی \"بازرس بزرگ\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kathleen announced American confederative inquisitor this reconciles agreement.
[ترجمه گوگل]کاتلین اعلام کرد که بازپرس کنفدراسیون آمریکایی این توافق را آشتی می دهد
[ترجمه ترگمان]کاتلین اعلام کرد که این قرارداد reconciles یک دستگاه تفتیش افکار آمریکایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Confederative inquisitor ever sued 10 their crime, but at that time a judge with this law have not perfect for cancel this law case.
[ترجمه گوگل]بازپرس کنفدراسیون تا به حال 10 جرم خود را شکایت کرد، اما در آن زمان یک قاضی با این قانون برای لغو این پرونده قانونی کامل نبود
[ترجمه ترگمان]بازرس Confederative همواره از ۱۰ جرم خود شکایت کرده است، اما در آن زمان قاضی با این قانون برای لغو این پرونده قانونی کامل نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Inquisitor Malorum, one of the Emperor's key agents in this period, found Apailana's little gestures frustrating.
[ترجمه گوگل]Inquisitor Malorum، یکی از عوامل کلیدی امپراتور در این دوره، حرکات کوچک آپایلانا را ناامیدکننده می دانست
[ترجمه ترگمان]بازرس malorum، یکی از عوامل کلیدی در این دوره، حرکات کوچک Apailana را نا امید کننده یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Inquisitor nodded. It is the mark of the killer.
[ترجمه گوگل]بازپرس سر تکان داد نشان قاتل است
[ترجمه ترگمان]بازرس سری تکان داد این نشان قاتل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The grand inquisitor of the Spanish Inquisition spouts the loftiest of motives. The Salem witchcraft trials were conducted for the public good.
[ترجمه گوگل]تفتیش عقاید بزرگ تفتیش عقاید اسپانیا بلندترین انگیزه ها را به گوش می رساند محاکمه های جادوگری در سالم برای منافع عمومی انجام شد
[ترجمه ترگمان]مفتش بزرگ دستگاه تفتیش افکار اسپانیا بزرگ ترین انگیزه ها را به نمایش می گذارد محاکمه سالم به نفع عموم مردم صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The prime minister found himself arraigned before the media inquisitors.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر خود را در برابر بازرسان رسانه ای محاکمه کرد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر خود را در برابر اعضای دستگاه تفتیش مطبوعات محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مفتش عقاید (اسم)
inquisitor

انگلیسی به انگلیسی

• interrogator, investigator; questioner, inquisitive person
an inquisitor is someone who asks questions in an inquisition.

پیشنهاد کاربران

noun [ C] formal disapproving
someone who asks a lot of questions
اسم، رسمی، نامناسب
کسی که سوال زیاد می پرسد
The prime minister found himself arraigned before the media inquisitors.
Even at the height of his popularity, Boris Johnson routinely avoided close questioning – to the extent of once hiding in a fridge to dodge a TV inquisitor.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/inquisitor
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : inquisition / inquisitiveness / inquisitor
✅️ صفت ( adjective ) : inquisitive / inquisitorial
✅️ قید ( adverb ) : inquisitively
مفتش عقاید

بپرس