1. I liked children, loved their innocence and their inquisitiveness.
[ترجمه تمنا] من کودکان را دوست داشتم، معصومیت و کنجکاویشان را دوست داشتم.|
[ترجمه Elieu] من بچه ها را دوست داشتم و عاشق معصومیت و کنجکاویشان بودم|
[ترجمه Palimdromebeta] کودکان را دوست داشتم، عاشق معصومیت و کنجکاویشان بودم.|
[ترجمه گوگل]من بچه ها را دوست داشتم، معصومیت و کنجکاوی آنها را دوست داشتم[ترجمه ترگمان]من کودکان را دوست می داشتم و innocence و inquisitiveness را دوست می داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It especially excited their inquisitiveness.
[ترجمه گوگل]به ویژه کنجکاوی آنها را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]مخصوصا کنجکاوی آن ها را برانگیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مخصوصا کنجکاوی آن ها را برانگیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That nasty shock cured him of his inquisitiveness for ever.
[ترجمه گوگل]آن شوک بد او را از کنجکاوی خود برای همیشه درمان کرد
[ترجمه ترگمان]این ضربه زننده، او را از کنجکاوی و کنجکاوی خود نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ضربه زننده، او را از کنجکاوی و کنجکاوی خود نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. That intellectual inquisitiveness can help you learn a lot from others right now.
[ترجمه گوگل]این کنجکاوی فکری می تواند به شما کمک کند در حال حاضر چیزهای زیادی از دیگران بیاموزید
[ترجمه ترگمان]این کنجکاوی ذهنی می تواند به شما کمک کند که در حال حاضر چیزهای زیادی از دیگران یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کنجکاوی ذهنی می تواند به شما کمک کند که در حال حاضر چیزهای زیادی از دیگران یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Students lose their innate inquisitiveness and imagination, and become insecure and amoral in the pursuit of high scores.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان کنجکاوی و تخیل ذاتی خود را از دست می دهند و در پی کسب نمرات بالا دچار ناامنی و بی اخلاقی می شوند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان کنجکاوی ذاتی و تخیل خود را از دست می دهند و در پی گیری امتیازات بالا، نا امن و غیر اخلاقی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان کنجکاوی ذاتی و تخیل خود را از دست می دهند و در پی گیری امتیازات بالا، نا امن و غیر اخلاقی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Miao Ban was made of inquisitiveness and less eloquence, looking for Xin Feng for the frequent translation.
[ترجمه گوگل]میائو بان از کنجکاوی و فصاحت کمتر ساخته شده بود و برای ترجمه مکرر به دنبال شین فنگ بود
[ترجمه ترگمان]بان کی مون از کنجکاوی و فصاحت کمتری برخوردار بود و به دنبال Feng Xin برای ترجمه مکرر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بان کی مون از کنجکاوی و فصاحت کمتری برخوردار بود و به دنبال Feng Xin برای ترجمه مکرر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. At their roots, both quests originated out of human inquisitiveness.
[ترجمه گوگل]در ریشه هر دو جستجو از کنجکاوی انسان سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان]در ریشه های آن ها، هر دو جستجو از کنجکاوی انسان سرچشمه می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در ریشه های آن ها، هر دو جستجو از کنجکاوی انسان سرچشمه می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It should arise from concern and interest in the counsellee, not from a prurient self-interest or inquisitiveness on the part of the counsellor.
[ترجمه گوگل]این باید ناشی از نگرانی و علاقه به مشاور باشد، نه از نفع شخصی محتاطانه یا کنجکاوی مشاور
[ترجمه ترگمان]این مساله باید از نگرانی و علاقه به the ناشی شود، نه از طرف خود - منافع یا رسیدگی به بخشی از مشاور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مساله باید از نگرانی و علاقه به the ناشی شود، نه از طرف خود - منافع یا رسیدگی به بخشی از مشاور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But by the time Madison was she knew her letters and numbers because of her own inquisitiveness.
[ترجمه گوگل]اما در زمانی که مدیسون بود، حروف و اعداد او را به دلیل کنجکاوی خود می دانست
[ترجمه ترگمان]اما در زمان مدیسون او نامه های و شماره او را می دانست که به خاطر کنجکاوی خودش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما در زمان مدیسون او نامه های و شماره او را می دانست که به خاطر کنجکاوی خودش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Don't nag me all day long. (You wouldn't want to be nagged for your inquisitiveness. )Treat me as you would like to be treated.
[ترجمه گوگل]تمام روز مرا آزار نده (شما نمی خواهید به خاطر کنجکاوی خود مورد آزار و اذیت قرار بگیرید ) همانطور که دوست دارید با شما رفتار کنند با من رفتار کنید
[ترجمه ترگمان]تمام روز را به من نق نزن ((شما نمی خواهید برای رسیدگی و رسیدگی به خودتان تحت کنترل باشید)با من طوری رفتار کنید که دوست دارید تحت درمان قرار بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمام روز را به من نق نزن ((شما نمی خواهید برای رسیدگی و رسیدگی به خودتان تحت کنترل باشید)با من طوری رفتار کنید که دوست دارید تحت درمان قرار بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sometimes the line between old behavior (the seeking of the geographical cure) and my inquisitiveness is faint.
[ترجمه گوگل]گاهی مرز بین رفتار قدیمی (در جست و جوی درمان جغرافیایی) و کنجکاوی من کمرنگ است
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، خط بین رفتار قدیمی (جستجو برای درمان جغرافیایی)و رسیدگی من ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، خط بین رفتار قدیمی (جستجو برای درمان جغرافیایی)و رسیدگی من ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Maria Montessori advocated respect for the mind of the child, within the prepared environment, as the way to stimulate curiosity, inquisitiveness, and life-long learning.
[ترجمه گوگل]ماریا مونته سوری از احترام به ذهن کودک، در محیط آماده، به عنوان راهی برای تحریک کنجکاوی، کنجکاوی و یادگیری مادام العمر حمایت کرد
[ترجمه ترگمان]ماریا Montessori از احترام به ذهن کودک، در محیط آماده شده، به عنوان راهی برای تحریک حس کنجکاوی، رسیدگی و یادگیری به طول عمر حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماریا Montessori از احترام به ذهن کودک، در محیط آماده شده، به عنوان راهی برای تحریک حس کنجکاوی، رسیدگی و یادگیری به طول عمر حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Her verbal behavior revealed a comparable degree of fascination and inquisitiveness: she repeatedly commented, 'This is so cool! '
[ترجمه گوگل]رفتار کلامی او درجه قابل مقایسه ای از شیفتگی و کنجکاوی را نشان داد: او بارها اظهار داشت: "این خیلی باحال است! '
[ترجمه ترگمان]رفتار شفاهی او حاکی از جذابیت و کنجکاوی شدید او بود: او مکررا اظهار نظر می کند: این خیلی جالب است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رفتار شفاهی او حاکی از جذابیت و کنجکاوی شدید او بود: او مکررا اظهار نظر می کند: این خیلی جالب است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We're an inquisitive lot, we humans. But could our inquisitiveness ultimately kill us?
[ترجمه گوگل]ما آدمها آدمهای کنجکاو هستیم اما آیا کنجکاوی ما در نهایت می تواند ما را بکشد؟
[ترجمه ترگمان]ما انسان ها کنجکاو هستیم اما inquisitiveness می تونس ته ما رو به کشتن بده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما انسان ها کنجکاو هستیم اما inquisitiveness می تونس ته ما رو به کشتن بده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. When you approach an asana with a similar attitude of inquisitiveness and playfulness, following the natural curiosity of your own mind, it's amazing how many possibilities can arise.
[ترجمه گوگل]وقتی با رفتاری مشابه از کنجکاوی و بازیگوشی به آسانا نزدیک میشوید و کنجکاوی طبیعی ذهن خود را دنبال میکنید، شگفتانگیز است که چقدر احتمالات میتواند ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که با یک نگرش مشابه به رسیدگی و بازیگوشی نزدیک می شوید، به دنبال کنجکاوی طبیعی ذهن خود، این شگفت انگیز است که چند احتمال می تواند بوجود آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که با یک نگرش مشابه به رسیدگی و بازیگوشی نزدیک می شوید، به دنبال کنجکاوی طبیعی ذهن خود، این شگفت انگیز است که چند احتمال می تواند بوجود آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید