اسم ( noun )
حالات: innuendoes, innuendos
حالات: innuendoes, innuendos
• (1) تعریف: an indirect and usu. derogatory hint, allusion, or insinuation.
- Her career barely survived the innuendos of her enemies.
[ترجمه گوگل] حرفه او به سختی از کنایه های دشمنانش در امان ماند
[ترجمه ترگمان] شغلش به سختی از شر دشمنان خود جان سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شغلش به سختی از شر دشمنان خود جان سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the use of such hints or insinuations.
- Innuendo can be just as damaging as direct criticism or accusation, if not more damaging.
[ترجمه گوگل] کنایه می تواند به اندازه انتقاد یا اتهام مستقیم آسیب زا باشد، اگر آسیب زاتر نباشد
[ترجمه ترگمان] Innuendo می تواند به اندازه انتقاد و یا تهمت مستقیم آسیب ببیند، اگر خسارت بیشتری نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] Innuendo می تواند به اندازه انتقاد و یا تهمت مستقیم آسیب ببیند، اگر خسارت بیشتری نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید