innovator

/ˈɪnəˌvetər//ˈɪnəveɪtə/

معنی: بدعت گذار، مبتکر، نو اور
معانی دیگر: نو اور، بدعت گذار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who innovates.

- Innovators must expect resistance or scorn from traditionalists.
[ترجمه شیرین] نوآوران باید انتظار مقاومت و پذیرفته نشدن از طرف سنت گرایان داشته باشند
|
[ترجمه گوگل] نوآوران باید از سنت گرایان انتظار مقاومت یا تحقیر داشته باشند
[ترجمه ترگمان] به صاحبان قدرت باید انتظار مقاومت و تحقیر از سنت گرایان را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He is an innovator in this field.
[ترجمه گوگل]او یک مبتکر در این زمینه است
[ترجمه ترگمان]او یک مبتکر در این زمینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The young technical innovator didn't lose heart though the new system was not yet brought into a workable condition.
[ترجمه گوگل]این مبتکر جوان فنی دلش را از دست نداد، اگرچه سیستم جدید هنوز در شرایط قابل اجرا قرار نگرفته بود
[ترجمه ترگمان]اما یک مبتکر فنی جوان قلب را از دست نداد، هر چند که این سیستم جدید هنوز به یک وضعیت کار ساز تبدیل نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was also inevitable that such an innovator would come from within the industry and be fully conversant with all its conventions.
[ترجمه گوگل]همچنین اجتناب ناپذیر بود که چنین مبتکری از درون صنعت بیاید و با تمام قراردادهای آن کاملاً آشنا باشد
[ترجمه ترگمان]همچنین اجتناب ناپذیر بود که چنین نوآور از درون صنعت وارد خواهد شد و کاملا با همه کنوانسیون های آن آشنا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An innovator in financial areas, Citibank for example, is not likely to embark on innovations in health care.
[ترجمه گوگل]یک مبتکر در حوزه های مالی، برای مثال سیتی بانک، به احتمال زیاد دست به نوآوری در مراقبت های بهداشتی نخواهد زد
[ترجمه ترگمان]برای مثال یک مبتکر در حوزه های مالی، بانک شهر، به احتمال زیاد نوآوری در بخش مراقبت های بهداشتی را آغاز نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lotus, the great innovator, is hitting back with technology, rather than marketing.
[ترجمه گوگل]لوتوس، نوآور بزرگ، به جای بازاریابی، با فناوری مقابله می کند
[ترجمه ترگمان]لوتوس، یک مبتکر بزرگ، به جای بازاریابی با تکنولوژی به پشت ضربه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Du Pont is a global innovator in science and technology.
[ترجمه گوگل]دو پونت یک مبتکر جهانی در علم و فناوری است
[ترجمه ترگمان]دوپون یک نوآور جهانی در زمینه علم و فن آوری محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hewlett-Packard, an innovator in computer printing.
[ترجمه گوگل]هیولت پاکارد، مبتکر در چاپ کامپیوتری
[ترجمه ترگمان]Hewlett -، یک مبتکر در چاپ کامپیوتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Another innovator — the Egyptian physicist Alhazen, born in 965 — laid the foundation for the modern understanding of optics.
[ترجمه گوگل]یک مبتکر دیگر - فیزیکدان مصری الهازن، متولد 965 - پایه و اساس درک مدرن اپتیک را بنا نهاد
[ترجمه ترگمان]یک نوآور دیگر - فیزیکدان مصری که در ۹۶۵ متولد شد - بنیاد درک مدرن of را پی ریزی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is unpredictable because it begins with the innovator possessing private information by which he earns extraordinary profits.
[ترجمه گوگل]غیرقابل پیش بینی است زیرا با داشتن اطلاعات خصوصی مبتکر شروع می شود که از طریق آن سودهای فوق العاده ای به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]این امر غیرقابل پیش بینی است زیرا با نوآور بودن اطلاعات خصوصی آغاز می شود و سود خارق العاده ای کسب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And it has been a clever innovator with its supply chain.
[ترجمه گوگل]و با زنجیره تامین خود یک مبتکر باهوش بوده است
[ترجمه ترگمان]و یک نوآور زیرک با زنجیره تامین آن بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Adams wasn't an innovator on the level of Bruce Springsteen, or even John Cougar Mellencamp.
[ترجمه گوگل]آدامز مبتکری در سطح بروس اسپرینگستین یا حتی جان کوگار ملنکمپ نبود
[ترجمه ترگمان]آدامس در سطح Bruce Springsteen)، یا حتی جان Cougar Mellencamp، نوآور نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Informatics aims to be the leader and innovator in IT, Business and Engineering education.
[ترجمه گوگل]هدف انفورماتیک این است که رهبر و مبتکر در آموزش فناوری اطلاعات، تجارت و مهندسی باشد
[ترجمه ترگمان]هدف از انفورماتیک، آموزش و پرورش در زمینه فن آوری اطلاعات، تجارت و مهندسی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This university acquired a reputation as an innovator by their research in cancer.
[ترجمه گوگل]این دانشگاه با تحقیقات خود در زمینه سرطان به عنوان یک مبتکر شهرت پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]این دانشگاه به عنوان یک نوآور از تحقیقات خود در زمینه سرطان شهرتی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. CDI has long been a major innovator and leader in electronic torque measurement and torque calibration equipment.
[ترجمه گوگل]CDI مدتهاست که یک مبتکر و پیشرو در تجهیزات اندازه گیری گشتاور الکترونیکی و کالیبراسیون گشتاور بوده است
[ترجمه ترگمان]cdi مدت های مدید یک مبتکر اصلی و رهبر در اندازه گیری گشتاور الکترونیکی و تجهیزات کالیبراسیون گشتاور بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Even if it is just Pete Schourek rocketing across the outfield so that his loopy boss can pretend to be an innovator.
[ترجمه گوگل]حتی اگر فقط پیت شورک در خارج از زمین پرتاب می شود تا رئیس لوپ او بتواند وانمود کند که یک مبتکر است
[ترجمه ترگمان]حتی اگر به سر پت Schourek سر بزند، به طوری که رئیس loopy بتواند وانمود کند که یک نوآور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدعت گذار (اسم)
heretic, miscreant, innovator

مبتکر (اسم)
originator, innovator, initiator

نو اور (اسم)
innovator

انگلیسی به انگلیسی

• one who innovates, one who makes changes, one who introduces new methods or procedures
an innovator is someone who introduces changes and new ideas.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
For example, Elon Musk is considered an innovator in the field of AI with his work on projects like Tesla’s self - driving cars.
A tech company might advertise a job opening for an AI innovator, seeking someone with a track record of pushing the boundaries of AI technology.
...
[مشاهده متن کامل]

In a discussion about AI advancements, someone might say, “We need more innovators who can bring AI to new heights. ”

⭕️🅥🅔🅡🅑
innovate = نوآوری کردن
⭕️🅝🅞🅤🅝
innovation = نوآوری
innovator = نوآور
⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔
innovative = نوآورانه
⭕️🅐🅓🅥🅔🅡🅑
innovatively = بطور نوآورانه ای
نواندیش
innovator ( حقوق )
واژه مصوب: نوآور
تعریف: کسی که نوآوری می کند
innovator ( noun ) = مبتکر، نوآور، خلاق، ابداع کننده
Definition = کسی که تغییرات و ایده های جدید را معرفی می کند/شخصی که طرح ، محصول و غیره جدیدی را توسعه می دهد یا ایده های جدیدی در مورد چگونگی انجام کاری دارد/
...
[مشاهده متن کامل]

examples :
1 - She has won a reputation as a leading innovator in the industry.
او به عنوان یک مبتکر برجسته در صنعت شهرت کسب کرده است.
2 - He was an innovator. He wasn't afraid to try something new.
او نوآور بود. او از آزمایش چیز جدید ترس نداشت.
3 - She inspired a generation of musical innovators.
او از نسلی از نوآوران موسیقی الهام گرفت.
4 - They are innovators who have created a wholly new style of play.
آنها مبتکرانی هستند که سبک کاملاً جدیدی از بازی را ایجاد کرده اند.
5 - The UK needs a new generation of innovators in the public sector to deliver better value for taxpayers' money.
انگلستان به نسل جدیدی از مبتکران در بخش دولتی نیاز دارد تا ارزش بهتری را برای پول مودیان ارائه دهد.

مبتکر و نواور
ابداع کننده

بپرس