innings

/ˈɪnɪŋz//ˈɪnɪŋz/

معنی: نوبت
معانی دیگر: زمین باز یافتی، زمین تازه از دریاگرفته، اراضی استحداک شده

جمله های نمونه

1. the elections gave him his new innings
انتخابات دوران کامروایی او را تجدید کرد.

2. England scored 282 in their first innings.
[ترجمه گوگل]انگلیس در اولین بازی خود 282 گل به ثمر رساند
[ترجمه ترگمان]انگلستان ۲۸۲ ران در اولین دور ضربه زنی کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They managed to blank the Giants for five innings.
[ترجمه گوگل]آنها موفق شدند جاینت ها را برای پنج اینینگ خالی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند برای پنج دور ضربه زنی تیم Giants را خالی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first innings is finished.
[ترجمه گوگل]اولین دوره به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]ضربه های اول به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jack hit up 30 runs in the first innings.
[ترجمه گوگل]جک در اولین اینینگ 30 ران زد
[ترجمه ترگمان]جک در اولین دور ضربه زنی ۳۰ ران کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. England made 300 runs in their first innings.
[ترجمه گوگل]انگلیس در اولین اینینگ خود 300 ران انجام داد
[ترجمه ترگمان]انگلستان در اولین دور ضربه زنی ۳۰۰ ران کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's had a good innings but now it's time for him to retire and let someone younger take over as director.
[ترجمه گوگل]او شرایط خوبی داشته است، اما اکنون زمان آن است که او بازنشسته شود و اجازه دهد یک جوان جوان‌تر به عنوان کارگردان کار کند
[ترجمه ترگمان]وقت زیادی دارد، اما حالا وقتش است که برود و یک نفر کوچک تر را به عنوان مدیر اداره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They began to choke up in the last innings.
[ترجمه گوگل]آنها در آخرین اینینگ شروع به خفه شدن کردند
[ترجمه ترگمان]در آخرین نوبت شروع به خفه شدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The game was called after five innings because of rain.
[ترجمه گوگل]این بازی پس از پنج دوره به دلیل باران برگزار شد
[ترجمه ترگمان]این بازی پس از پنج دور ضربه زنی به خاطر باران نامگذاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Middlesex forfeited their first innings and Durham were 11 without loss in their second innings when bad light ended play.
[ترجمه گوگل]میدلسکس اولین اینینگ خود را از دست داد و دورهام در اینینگ دوم خود 11 بدون باخت بود که بازی بد نور پایان یافت
[ترجمه ترگمان]در دور نخست ضربه زنی و Durham در دور دوم ضربه زنی خود را از دست دادند و در دومین دور ضربه زنی خود را از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Welshpool completed their innings at home to Much Wenlock.
[ترجمه گوگل]ولزپول مسابقات خود را در خانه به موچ ونلاک کامل کرد
[ترجمه ترگمان]Welshpool innings خود را در خانه به Much رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He scored 143 in his final innings in January.
[ترجمه گوگل]او در اینینگ نهایی خود در ژانویه 143 گل زد
[ترجمه ترگمان]او در آخرین دور ضربه زنی در ماه ژانویه ۱۴۳ امتیاز کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He took nine wickets in an innings on seven occasions.
[ترجمه گوگل]او در هفت نوبت در یک اینینگ 9 ویکت گرفت
[ترجمه ترگمان]او در یک دور ضربه زنی در هفت مورد نه ویکت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Laxman batted for 12 hours in two innings over three days here, and naturally was man of the match.
[ترجمه گوگل]لاکسمن در دو اینینگ در طول سه روز در اینجا 12 ساعت ضربه زد و طبیعتاً بهترین بازیکن مسابقه بود
[ترجمه ترگمان]Laxman به مدت ۱۲ ساعت در دو دور ضربه زنی به مدت ۱۲ ساعت ضربه زد و طبیعتا مرد مسابقه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Jason Boyd allowed three runs in two innings.
[ترجمه گوگل]جیسون بوید اجازه داد سه دوش در دو اینینگ انجام شود
[ترجمه ترگمان]جیسون بوید در دو دور ضربه زنی به سه ران اجازه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوبت (اسم)
shift, period, round, turn, alternation, periodicity, intermittence, innings, heat, tour, reprise

انگلیسی به انگلیسی

• portion of a game in which either team has the opportunity to score points (cricket); turn, opportunity to accomplish something (british)
an innings is a period in a game of cricket during which a particular player or team is batting.

پیشنهاد کاربران

راند - دور - نوبت
1. **In baseball, an inning consists of two halves: the top and the bottom. During the top half, the visiting team bats, while the home team plays defense. In the bottom half, the roles reverse. **
...
[مشاهده متن کامل]

در بیسبال، یک اینینگ از دو نیمه تشکیل شده است: نیمه بالایی و نیمه پایینی. در نیمه بالایی، تیم مهمان ضربه می زند و تیم میزبان دفاع می کند. در نیمه پایینی، نقش ها برعکس می شود.
2. **The pitcher was on fire during the seventh inning, striking out three batters in a row and making the crowd go wild. **
پیتچر در اینینگ هفتم عالی بود، سه نفر از باترها را پشت سر هم استرایک اوت کرد و تماشاگران را دیوانه کرد.
3. **In the final inning of the game, the home team was trailing by two runs, but they managed to pull off a dramatic comeback and win. **
در آخرین اینینگ بازی، تیم میزبان با دو امتیاز عقب بود، اما موفق شدند به طرز دراماتیکی بازگشت کنند و برنده شوند.
4. **During the first inning, the visiting team managed to score three runs, putting pressure on the home team right from the start. **
در اینینگ اول، تیم مهمان توانست سه امتیاز بزند و فشار زیادی بر تیم میزبان از همان ابتدا وارد کند.
5. **The game was tied at the end of the ninth inning, forcing extra innings to determine the winner. **
بازی در پایان اینینگ نهم مساوی بود و این امر منجر به انجام اینینگ های اضافی شد تا برنده مشخص شود.
6. **In a perfect game, the pitcher must retire all 27 batters across nine innings without allowing any hits, walks, or errors. **
در یک بازی بی نقص، پیتچر باید تمام 27 باتر را در طول نه اینینگ از بازی خارج کند بدون اینکه هیچ ضربه، راه رفتن یا خطایی داشته باشد.
7. **The team's performance in the third inning was disappointing; they failed to score any runs despite having a few good opportunities. **
عملکرد تیم در اینینگ سوم ناامیدکننده بود؛ آنها نتواستند هیچ امتیازی کسب کنند، با وجود اینکه چند فرصت خوب داشتند.
8. **After the third inning, the manager decided to make a change and brought in a new pitcher to see if he could turn the game around. **
بعد از اینینگ سوم، مربی تصمیم گرفت تغییراتی ایجاد کند و یک پیتچر جدید وارد بازی کرد تا ببیند آیا می تواند بازی را تغییر دهد یا نه.
9. **In the second inning, the batter hit a home run, sending the ball out of the park and giving his team a much - needed lead. **
در اینینگ دوم، باتر یک هوم ران زد و توپ را از پارک بیرون فرستاد و به تیمش پیشرفت مورد نیاز را داد.
10. **The tension in the last inning was palpable, as both teams were fighting for the win, knowing it could be the deciding factor for the championship. **
تنش در اینینگ آخر محسوس بود، زیرا هر دو تیم برای پیروزی مبارزه می کردند، زیرا می دانستند که این می تواند عامل تعیین کننده برای قهرمانی باشد.
chatgpt

1. دور. نوبت 2. دوره تصدی 3. دوره فعالیت
مثال:
the elections gave him his new innings
این انتخابات ها دوره تصدی جدیدش را به او داد.

بپرس