innervation


تهیه پی، بخش پی، در جایی از تن تحریک پی، تقویت پی

جمله های نمونه

1. Objective To study the innervation of the musculus temporalis and improve the successful rate of the operation for paralytic eyelid ectropion.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه عصب دهی عضله تمپورالیس و بهبود میزان موفقیت آمیز عمل برای اکتروپیون فلج پلک
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه the the musculus و بهبود نرخ موفقیت عملیات چشم paralytic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Horner's syndrome results from damage to the sympathetic innervation of the eye.
[ترجمه گوگل]سندرم هورنر در نتیجه آسیب به عصب سمپاتیک چشم ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]سندروم هورنر از آسیب به the دلسوز چشم منتج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The parasympathetic innervation of the heart originates in the medulla oblongata.
[ترجمه گوگل]عصب پاراسمپاتیک قلب از بصل النخاع منشا می گیرد
[ترجمه ترگمان]قلب parasympathetic قلب از مغز medulla ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. While this is commonly agreed upon, the vagal innervation of idioventricular pacemakers is not.
[ترجمه گوگل]در حالی که این مورد به طور معمول مورد توافق است، عصب واگ ضربان سازهای قلب بطنی چنین نیست
[ترجمه ترگمان]در حالی که این مورد عموما مورد توافق قرار می گیرد، the innervation of مصنوعی idioventricular مصنوعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Methods:The morphology, blood supply and nerve innervation of the short abductor muscle of great toe were observed on 50 adult lower extremities.
[ترجمه گوگل]روش بررسی: مورفولوژی، خون رسانی و عصب عصب عضله ابدکتور کوتاه شست پا در 50 اندام تحتانی بزرگسالان مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: مورفولوژی، عرضه خون و کنترل عصبی ماهیچه های short، در ۵۰ سطح پایین تر بزرگ سال مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To study the relationship between innervation of lateral epicondylar humeri and cervical root nerve.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه رابطه بین عصب دهی اپی کندیلار جانبی بازو و عصب ریشه گردنی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه رابطه بین innervation of جانبی و عصب ریشه رحم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Latissimus dorsi, serratus anterior muscle innervation independent.
[ترجمه گوگل]Latissimus dorsi، عصب قدامی سراتوس مستقل است
[ترجمه ترگمان]dorsi latissimus، ماهیچه قدامی muscle مستقل، مستقل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Refluence of vein is plentiful and innervation is credible.
[ترجمه گوگل]بازگشت ورید فراوان و عصب دهی معتبر است
[ترجمه ترگمان]Refluence رگ فراوان است و innervation معتبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Glossal pharynx is neuralgic it is glossa pharynx innervation area is paroxysmal acuteness ache.
[ترجمه گوگل]گلوسال حلق عصبی است، ناحیه عصب گلوسا حلق درد حاد حمله ای است
[ترجمه ترگمان] pharynx Glossal is it glossa area innervation acuteness paroxysmal paroxysmal is is is ache ache ache ache ache ache ache ache ache ache ache ache ache ache ache ache ache ache ache ache is is is is is is is is is is is is is is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, because the striated urethral sphincter has similar innervation, patients are exercising this important muscle as well.
[ترجمه گوگل]با این حال، از آنجا که اسفنکتر مجرای ادرار مخطط دارای عصب مشابهی است، بیماران این عضله مهم را نیز ورزش می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، از آنجایی که the urethral sphincter دارای innervation مشابه است، بیماران نیز این ماهیچه مهم را تمرین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What is the innervation of the larynx?
[ترجمه گوگل]عصب دهی حنجره چیست؟
[ترجمه ترگمان]the of چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The innervation of the medial pterygoid muscle can be divided into low branch(38 cases, 63%)and high branch types(22 cases, 37%).
[ترجمه گوگل]عصب دهی عضله pterygoid داخلی را می توان به انواع شاخه کم (38 مورد، 63%) و شاخه پر (22 مورد، 37%) تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]The ماهیچه pterygoid میانی را می توان به شاخه های پایینی (۳۸ مورد، ۶۳ درصد)و انواع شاخه بالایی تقسیم کرد (۲۲ مورد، ۳۷ %)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The neurochemical features of the nitrergic and peptidergic innervation of the porcine esophagus were investigated by means of immunohistochemical methods combined with vagotomy.
[ترجمه گوگل]ویژگی های عصبی شیمیایی عصب نیتررژیک و پپتیدرژیک مری خوک با استفاده از روش های ایمونوهیستوشیمی همراه با واگوتومی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ویژگی های neurochemical مری و مری مری مری مری، با استفاده از روش های immunohistochemical ترکیب شده با vagotomy مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. CONCLUSION:Disorder of ciliaris double innervation in the state of near sight is an important reason for asthenopia occurrence.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اختلال در عصب دهی مژگانی در حالت دید نزدیک، دلیل مهمی برای بروز آستنوپی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اختلال of دوگانه در حالت نزدیک، دلیل مهمی برای وقوع asthenopia است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Methods: Using the neurohistochemical technique, the autonomic innervation of the rabbit pre cervical tissue was studied.
[ترجمه گوگل]روش بررسی: با استفاده از تکنیک نوروهیستوشیمیایی، عصب دهی اتونوم بافت پیش سرویکس خرگوش مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از تکنیک neurohistochemical، the innervation از بافت قبل از گردنی، مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• stimulation by nervous energy; supply of nerves to a part

پیشنهاد کاربران

عصب دهی ( اسم ) : تامین عصب یک اندام شامل اعصاب حرکتی و اعصاب حسی
دامپزشکی و علوم دامی
تعصیب، عصب رسانی، عصب دهی
عصب گیری، پی دار کردن، پی دار شدن، تعب، عصب رسانی، عصب دهی،

تامین اعصاب در سطح یک ارگان، هدایت محرکهای عصبی از طریق اعصاب در بافتها و ارگانها
عصب دهی
عصب رسانی
( جراحی )
تخصصی ( پزشکی )
تحریک عصب
تجهیز ( یک ارگان یا اندام بدن ) با عصب ، تحریک ( یک ارگان یا اندام ) به وسیله ی عصب
it means to “put the nerves into” something. When nerves go into muscle fiber, they innervate the muscle fiber
رشته عصبی
پایه عصبی
تحریک
عصب شناسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس