inner tube

/ˈɪnərˈtuːb//ˈɪnətjuːb/

تویی تایر (اتومبیل و دوچرخه)، تیوب، لاستیک تویی اتومبیل و غیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an inflated rubber tube inside a tire.

جمله های نمونه

1. The seats of their stools are woven rubber inner tubes.
[ترجمه گوگل]صندلی های مدفوع آنها لوله های داخلی لاستیکی بافته شده است
[ترجمه ترگمان]صندلی های of از لوله های درونی لاستیک بافته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mix is pumped gently down the inner tube, out through the bottom and up the outer tube.
[ترجمه گوگل]مخلوط به آرامی به سمت لوله داخلی پمپ می شود، از طریق پایین و لوله بیرونی به بالا
[ترجمه ترگمان]این مخلوط به آرامی از لوله داخلی به پایین پمپ می شود و از ته لوله خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The inner tube is negatively charged and the outer tube is made positive.
[ترجمه گوگل]لوله داخلی بار منفی دارد و لوله بیرونی مثبت می شود
[ترجمه ترگمان]لوله داخلی به طور منفی باردار است و لوله خارجی مثبت ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Biscuits are big, fat inner tubes pulled by speedboats.
[ترجمه گوگل]بیسکویت ها لوله های داخلی بزرگ و چاقی هستند که توسط قایق های تندرو کشیده می شوند
[ترجمه ترگمان]Biscuits های داخلی بزرگ و چاق با قایق های تندرو به حرکت در می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cut a 5/8in wide band of bicycle inner tube.
[ترجمه گوگل]یک نوار عریض 5/8 اینچی از لوله داخلی دوچرخه را ببرید
[ترجمه ترگمان]یک بند ۵ \/ ۵ را در یک باند وسیع از لوله داخلی قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are very useful for rubbing down inner tubes when mending a puncture.
[ترجمه گوگل]آنها برای مالش لوله های داخلی هنگام ترمیم سوراخ بسیار مفید هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای مالیدن لوله های درونی به هنگام تعمیر یک سوراخ بسیار مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To store insert straw into inner tube and apply pressure to banging stick to release air.
[ترجمه گوگل]برای نگهداری کاه را در لوله داخلی قرار دهید و به چوب ضربه ای فشار دهید تا هوا آزاد شود
[ترجمه ترگمان]برای ذخیره کردن کاه در داخل لوله داخلی و اعمال فشار برای محکم کردن چوب برای آزاد کردن هوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Use: After the rolling. The inner tube of a tyre will go through the complete auto production line. Such as cooling, blowing dry, cutting out, boring coving nozzle and spraying dust etc.
[ترجمه گوگل]استفاده: بعد از غلتاندن لوله داخلی یک تایر از طریق خط تولید کامل خودرو عبور می کند مانند خنک کردن، خشک کردن، برش دادن، نازل پوشاننده خسته کننده و پاشش گرد و غبار و غیره
[ترجمه ترگمان]استفاده: بعد از غلت خوردن لوله داخلی یک تایر از طریق خط تولید خودکار تولید خواهد شد مثل سرد کردن، خشک کردن، خشک کردن نازل، خسته کننده کردن نازل و اسپری کردن غبار و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This truck's inner tube is broken. Help me to mend it, please.
[ترجمه گوگل]لوله داخلی این کامیون شکسته است کمکم کن تا درستش کنم لطفا
[ترجمه ترگمان]لوله داخلی این کامیون شکسته کم کم کن درستش کنم، خواهش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The swirling flow devices inserted in the inner tube of a concentric tube heat exchanger.
[ترجمه گوگل]دستگاه های جریان چرخشی که در لوله داخلی یک مبدل حرارتی لوله متحدالمرکز قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]دستگاه های جریان چرخشی در لوله داخلی مبدل حرارتی لوله هم مرکز قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I had to change the inner tube, in the mud and the snow.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم لوله داخلی را عوض کنم، در گل و لای و برف
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم لوله داخلی را در گل ولای و برف عوض کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When the air pressure of the inner tube rises to a rated value, the one-way valve is closed, and the inflation process is completed.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فشار هوای لوله داخلی به مقدار نامی افزایش می یابد، دریچه یک طرفه بسته می شود و فرآیند باد کردن کامل می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که فشار هوا لوله داخلی به مقدار اسمی افزایش می یابد، سوپاپ یک طرفه بسته است و فرآیند تورم تکمیل شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Note Inner Tube material is copper, radiates quickly and durably.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که مواد لوله داخلی مس است، به سرعت و با دوام تابش می کند
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که مواد لوله داخلی، مس، radiates و durably
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Melting away by the inner tube silk arc tube and outer layer of epoxy glass tube.
[ترجمه گوگل]ذوب شدن توسط لوله داخلی قوس ابریشم و لایه بیرونی لوله شیشه ای اپوکسی
[ترجمه ترگمان]آب شدن توسط لوله قوس silk لوله داخلی و لایه خارجی لوله شیشه ای اپوکسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• an inner tube is a rubber tube inside a car tyre or bicycle tyre, containing air.

پیشنهاد کاربران

تیوپ لاستیک اتومبیل
حلقه ی پلاستیکی بزرگی که باد شده و داخل لاستیک اتومبیل ها قرار می گیرد. طبیعی است که لاستیک های تیوب لس ( tubeless ) فاقد این تیوپ هستند.

بپرس