inner ear

/ˈɪnərˈɪr//ˈɪnərɪə/

(کالبدشناسی) گوش درونی، گوش داخلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the part of the ear inside the skull, which includes the vestibule, the cochlea, and the semicircular canals, and plays a role in hearing and in maintaining balance.

جمله های نمونه

1. Three bones transmit sounds to the inner ear.
[ترجمه گوگل]سه استخوان صداها را به گوش داخلی منتقل می کنند
[ترجمه ترگمان]سه استخوان صداها را به گوش داخلی منتقل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But there can be moments when your inner ear is astonished by what comes out.
[ترجمه گوگل]اما ممکن است لحظاتی وجود داشته باشد که گوش داخلی شما از آنچه بیرون می آید شگفت زده شود
[ترجمه ترگمان]اما زمانی ممکن است که گوش داخلی شما از آنچه که بیرون می آید شگفت زده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are various causes of damage to the inner ear - for example, exposure to loud noise.
[ترجمه گوگل]علل مختلفی برای آسیب به گوش داخلی وجود دارد - به عنوان مثال، قرار گرفتن در معرض صدای بلند
[ترجمه ترگمان]دلایل مختلفی برای آسیب زدن به گوش داخلی وجود دارد - برای مثال، در معرض سر و صدای بلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jessa-MYN, her Dead Daddy whispered in her inner ear, cain't you be more sociable?
[ترجمه گوگل]جسا-MYN، پدر مرده اش در گوش درونی او زمزمه کرد، نمی توانی اجتماعی تر باشی؟
[ترجمه ترگمان]پدر مرده در گوش خود زمزمه کرد: Jessa، تو نباید بیشتر معاشرتی باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As age increases, the inner ear becomes less sensitive to high frequencies.
[ترجمه گوگل]با افزایش سن، گوش داخلی نسبت به فرکانس های بالا کمتر حساس می شود
[ترجمه ترگمان]با افزایش سن، گوش درونی نسبت به فرکانس های بالا حساسیت کمتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the inner ear they are changed into electrical messages.
[ترجمه گوگل]در گوش داخلی آنها به پیام های الکتریکی تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]در گوش داخلی، آن ها به پیغام های الکتریکی تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I heard in my inner ear what I wanted to hear and the rest . . . well, it went down!
[ترجمه گوگل]آنچه را که می خواستم بشنوم و بقیه را در گوش درونم شنیدم خوب، پایین آمد!
[ترجمه ترگمان]من در گوشم شنیدم که چی می خوام بشنوم و استراحت کنم … خوب، پایین رفت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. DATA SYNTHESIS: Degeneration of inner ear cells, especially sensory hair cells and associated neurons, results in hearing impairment and balance disorders.
[ترجمه گوگل]سنتز داده ها: تخریب سلول های گوش داخلی، به ویژه سلول های موی حسی و نورون های مرتبط، منجر به اختلالات شنوایی و اختلالات تعادل می شود
[ترجمه ترگمان]SYNTHESIS داده: Degeneration از سلول های گوش داخلی، به ویژه سلول های مویی حسی و نورون های مرتبط، منجر به اختلال شنوایی و اختلالات تعادل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Parts of the inner ear and the auditory nerve lesions caused by hearing loss.
[ترجمه گوگل]قسمت هایی از گوش داخلی و ضایعات عصب شنوایی ناشی از کم شنوایی
[ترجمه ترگمان]بخش های گوش داخلی و آسیب های عصب شنوایی ناشی از فقدان شنوایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The prime symptoms of disorders of the inner ear are deafness, vertigo, and tinnitus.
[ترجمه گوگل]علائم اصلی اختلالات گوش داخلی ناشنوایی، سرگیجه و وزوز گوش است
[ترجمه ترگمان]علایم اصلی اختلالات گوش داخلی، ناشنوایی، سرگیجه، و tinnitus هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The inner ear, which mediates hearing and equilibrium, develops from an ectodermal placode located adjacent to the developing hindbrain.
[ترجمه گوگل]گوش داخلی که واسطه شنوایی و تعادل است، از یک پلاکد اکتودرمی واقع در مجاورت مغز عقبی در حال رشد ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]گوش داخلی که واسطه شنوایی و تعادل است، از یک placode ectodermal در مجاورت to توسعه می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cochlea is spiral - shaped part of the inner ear.
[ترجمه گوگل]حلزون گوش بخشی مارپیچی شکل از گوش داخلی است
[ترجمه ترگمان]cochlea بخشی از گوش داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The treatment involves the placement of twenty-two electrodes in the inner ear.
[ترجمه گوگل]درمان شامل قرار دادن بیست و دو الکترود در گوش داخلی است
[ترجمه ترگمان]این درمان شامل تعیین جایگاه بیست و دو الکترود در گوش داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The disease can also cause a build up of pressure in the inner ear leading to severe earache.
[ترجمه گوگل]این بیماری همچنین می تواند باعث ایجاد فشار در گوش داخلی شود که منجر به گوش درد شدید می شود
[ترجمه ترگمان]هم چنین این بیماری می تواند باعث ایجاد فشار در گوش داخلی شود که منجر به earache شدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Now that Kwong could see, he found redness in the inner ear, a sign of infection.
[ترجمه گوگل]حالا که کوانگ می توانست ببیند، قرمزی در گوش داخلی پیدا کرد که نشانه عفونت بود
[ترجمه ترگمان]حالا که Kwong می توانست ببیند، قرمزی را در گوش داخلی پیدا کرد، نشانه ای از عفونت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• internal part of the ear where the cochlea and semicircular canals are located (organs which transform sound waves into auditory signals and aid in balance)

پیشنهاد کاربران

بپرس