inner city


بخش مرکزی شهر (به ویژه در مورد بخش های گدا نشین مرکزی به کار می رود)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: inner-city (adj.)
• : تعریف: the neighborhoods in or closest to the center of a city, usu. old, run-down, and inhabited by poor and disadvantaged people.

جمله های نمونه

1. The govern-ment will continue to try to regenerate inner city areas.
[ترجمه گوگل]دولت به تلاش خود برای بازسازی مناطق درون شهری ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]دولت به تلاش خود برای بازسازی مناطق شهری ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The inner city is aproned by low - cost housing.
[ترجمه گوگل]داخل شهر با مسکن کم هزینه پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]شهر داخلی با مسکن کم هزینه پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lambeth Palace has condemned government policies on the inner city.
[ترجمه گوگل]کاخ لمبث سیاست های دولت در مورد شهر را محکوم کرده است
[ترجمه ترگمان]کاخ Lambeth سیاست های دولت در شهر داخلی را محکوم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Unemployment and inner city decay are inseparable issues which must be tackled together.
[ترجمه گوگل]بیکاری و پوسیدگی درون شهری مسائل جدایی ناپذیری هستند که باید با هم حل شوند
[ترجمه ترگمان]بیکاری و فساد درونشهر از مسایل جدایی ناپذیر هستند که باید با هم حل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inner city areas require a large injection of capital.
[ترجمه گوگل]مناطق درون شهری نیاز به تزریق سرمایه زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]مناطق درونشهر به تزریق سرمایه زیادی نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There's a violent disturbance in inner city areas.
[ترجمه گوگل]یک آشفتگی شدید در مناطق درون شهر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک آشفتگی شدید در مناطق شهری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Inner city schools are in sore need of extra funds.
[ترجمه گوگل]مدارس داخل شهر به شدت به بودجه اضافی نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]مدارس شهر داخلی بشدت به صندوق های اضافی نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The inner city has a rapid population turnover.
[ترجمه گوگل]درون شهر گردش جمعیتی سریعی دارد
[ترجمه ترگمان]این شهر درونی، گردش و گردش سریع جمعیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Suburban schools gleam with modern gadgetry, while inner city schools lack basic textbooks.
[ترجمه گوگل]مدارس حومه شهر با وسایل مدرن می درخشند، در حالی که مدارس داخل شهر فاقد کتاب های درسی اولیه هستند
[ترجمه ترگمان]مدارس برون شهری با gadgetry مدرن برق می زنند، در حالی که مدارس درونشهر فاقد کتاب های درسی پایه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The situation in the inner city was reaching/at boiling point, so the police were out in force.
[ترجمه گوگل]وضعیت در داخل شهر در حال رسیدن بود/به نقطه جوش رسیده بود، بنابراین پلیس در حال حاضر بود
[ترجمه ترگمان]وضعیت در شهر داخلی به نقطه جوش رسیده بود، بنابراین پلیس به زور وارد عمل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The program promotes economic development in the inner city.
[ترجمه گوگل]این برنامه توسعه اقتصادی در داخل شهر را ترویج می کند
[ترجمه ترگمان]این برنامه توسعه اقتصادی را در درونشهرها ترویج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Holidays for inner city groups are also to be provided.
[ترجمه گوگل]تعطیلات برای گروه های درون شهری نیز در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]تعطیلات برای گروه های شهری داخلی نیز باید ارائه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The clinic records, from an inner city teaching hospital we examined indicate that some believe sildenafil may belong in this category.
[ترجمه گوگل]سوابق کلینیک، از یک بیمارستان آموزشی در داخل شهر که ما بررسی کردیم، نشان می دهد که برخی معتقدند سیلدنافیل ممکن است در این دسته باشد
[ترجمه ترگمان]سوابق کلینیک، از یک بیمارستان آموزشی شهری که ما بررسی کردیم نشان می دهد که برخی معتقدند سیلدنافیل ممکن است به این گروه تعلق داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Inner city schools are often regarded as corrupt in their intentions and management.
[ترجمه گوگل]مدارس درون شهری اغلب در نیات و مدیریت خود فاسد تلقی می شوند
[ترجمه ترگمان]مدارس شهرهای مرکزی اغلب به عنوان فاسد در مقاصد و مدیریت خود در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. However, some dockland and inner city areas would be excluded.
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از مناطق اسکله و درون شهری مستثنی خواهند بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی مناطق dockland و درونشهر محروم خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• the inner city is the area around the centre of a city, where people live.

پیشنهاد کاربران

1. مرکز شهر. ناحیه فقیر نشین 2. مرکزی. مرکز شهری
This word is used for the inner part of city which is often poor and not much rich and is densely populated, often with people begging , graffiti , …
این اصطلاح بیشتر به بخش داخلی شهر که فقیر هست اشاره میکنه
یک اصطلاح کلی برای مناطق فقیرنشین شهرهای بزرگ
The term "inner city" is used to describe the central area of a large city, often characterized by high population density, poverty, and crime. Inner cities are typically home to low - income communities and minority groups, and they may lack access to basic resources and services like healthy food options, quality education, and healthcare. The concept of the inner city has been the focus of much research and policy discussion, particularly in the areas of urban planning, housing, and social welfare. Efforts to revitalize inner cities have included initiatives to improve infrastructure, create job opportunities, and provide affordable housing.
...
[مشاهده متن کامل]

توصیف منطقه مرکزی یک شهر بزرگ که اغلب با تراکم جمعیت بالا، فقر و جنایت مشخص می شود. inner city معمولاً محل زندگی جوامع کم درآمد و گروه های اقلیت هستند و ممکن است به منابع و خدمات اولیه مانند گزینه های غذایی سالم، آموزش با کیفیت و مراقبت های بهداشتی دسترسی نداشته باشند. مفهوم inner city کانون بسیاری از تحقیقات و بحث های سیاسی، به ویژه در حوزه های برنامه ریزی شهری، مسکن و رفاه اجتماعی بوده است. تلاش ها برای احیای شهرها شامل ابتکاراتی برای بهبود زیرساخت ها، ایجاد فرصت های شغلی و ارائه مسکن ارزان قیمت بوده است.
a child from the inner city
At the top of his agenda is economic development in the nation's inner cities.
The plan will transform a depressed inner city area into a community with a new sense of optimism.
inner - city communities/neighbourhoods/schools
inner - city regeneration/revitalization

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/inner-city
مرکز شهر ( که معمولا مشکلاتی دارد و مردم فقیرتر و کار کمتری وجود دارد و ساختمانها کیفیت پایینتری دارند. )
the central part of a city where people live and where there are often problems because people are poor and there are few jobs and bad houses:
a child from the inner city
منابع• https://dictionary.cambridge.org/us/dictionary/english/inner-city
The term inner city has been used, especially in the United States, as a euphemism for majority - minority lower - income residential districts that often refer to rundown neighborhoods, in a downtown or city centre area.
...
[مشاهده متن کامل]

The word "downtown" is also used to describe the inner city or city centre – primarily in North America – by English - speakers to refer to a city's commercial, cultural and often the historical, political and geographic heart, and is often contiguous with its central business district.

سلام معنی این کلمه در شهرسازی و جغرافیا بیشتر به "حاشیه نشین" میخوره چون بخش های حاشیه ای ممکنه در مناطق بالای شهر و مرکز شهر هم باشند ولی خانه های کیفیت پایین و حلبی دارند و مردم فقیر هستند.
مرکز شهر رو به پایین که همه نوع آدم اونجا رفت آمد میکنه اما پایین حساب نمیشه، slum میشه پایین
پایین شهر
در تکمیل ترجمه علی اسکندری،
واژه inner city بیشتر در آمریکا استفاده میشود و بخشی نزدیک به مرکز شهر است که معمولا ساختمان ها قدیمی و احتمالا آمار فقر و جرم بیشتر است.
منطقه گذار ( بخشی تقریباً قدیمی و فقیر نشین که مابین هسته تجاری شهر و محلات مسکونی قرار دارد )
زاغه ( های ) شهر
زاغه نشین

قسمت فقیر نشین شهر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس