innards

/ˈɪnərdz//ˈɪnədʒ/

(عامیانه)، (آنچه که در حفره ی سینه و شکم قرار دارد) امعا و احشا، اندرونه، درونه، رودگان، دل و روده، اعضای داخلی حیوان یا انسان، قسمتهای داخلی

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: (informal) the internal organs and parts of an animal; viscera.
مشابه: offal

(2) تعریف: the internal parts of anything.
مشابه: belly, bowel

- the innards of a clock
[ترجمه اميرحسين] بخش یک ساعت
|
[ترجمه گوگل] باطن یک ساعت
[ترجمه ترگمان] اعضای داخلی یک ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Fear twisted her innards in knots.
[ترجمه گوگل]ترس درونش را گره زده بود
[ترجمه ترگمان]ترس، innards را به گره گره زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fear twisted her innards in a knot, starting the sweat upon her face.
[ترجمه گوگل]ترس درونش را به صورت گره ای پیچاند و عرق روی صورتش شروع شد
[ترجمه ترگمان]ترس وجودش را درهم کشید و عرق بر چهره اش نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Whether the abandoned innards, which are consumed by coyotes and ravens, harbor the disease is hotly debated.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا اندام‌های داخلی رها شده که توسط کایوت‌ها و زاغ‌ها مصرف می‌شوند، پناهگاه این بیماری هستند، بحث داغی است
[ترجمه ترگمان]چه اعضای بدن متروک که توسط coyotes و کلاغ مصرف می شوند، به شدت مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now a huge gash exposes the tree's dark innards, and the wind has got into its cracks.
[ترجمه گوگل]اکنون یک برفک عظیم، اندام تاریک درخت را آشکار می کند، و باد به شکاف های آن نفوذ کرده است
[ترجمه ترگمان]حالا یک بریدگی عظیم از بدن تیره درخت را آشکار می کند، و باد در شکاف های آن فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Something terrible happens to your innards when you suppress that much anger.
[ترجمه گوگل]وقتی آنقدر عصبانیت را سرکوب می کنید، اتفاق وحشتناکی برای درون شما می افتد
[ترجمه ترگمان]وقتی اون خشم زیادی رو از بین ببری، یه اتفاق بدی برای your می افته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even when Pearce's innards had been completely absorbed and digested, the thing's need was still strong.
[ترجمه گوگل]حتی زمانی که اندام پیرس به طور کامل جذب و هضم شده بود، نیاز آن چیز همچنان قوی بود
[ترجمه ترگمان]حتی وقتی که دل Pearce کاملا جذب و هضم شده بود، چیزی که نیاز داشت هنوز قوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My innards felt as empty as if I had been fasting for days.
[ترجمه گوگل]درونم چنان خالی بود که انگار روزهاست روزه گرفته ام
[ترجمه ترگمان]دلم به قدری خالی بود که انگار روزها روزه می گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They treated their innards at state expert.
[ترجمه فرزاد] آنها اعضای داخلیشان رادر یک بیمارستان تخصصی درمان کردند
|
[ترجمه گوگل]آنها باطنی خود را در یک متخصص دولتی درمان کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با اعضای داخلی خود در یک متخصص دولتی رفتار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Get up close and personal with your innards with these 15 amazing 3 D - body shots.
[ترجمه گوگل]با این 15 عکس 3 بعدی شگفت انگیز از اندام خود از نزدیک دیدن کنید
[ترجمه ترگمان]با این ۱۵ عکس فوق العاده سه بعدی بدن خود را با اعضای داخلی خود کنار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To mend this engine I'll have to have its innards out.
[ترجمه گوگل]برای ترمیم این موتور باید درونش را بیرون بیاورم
[ترجمه ترگمان]برای تعمیر این موتور باید دل و روده اش را بیرون بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Video machines are complex bits of technology and most of us don't begin to understand how their electronic innards work.
[ترجمه گوگل]ماشین‌های ویدئویی بخش‌های پیچیده‌ای از فناوری هستند و بسیاری از ما شروع به درک نحوه عملکرد درونی الکترونیکی آنها نمی‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ماشین های ویدیو تکه های پیچیده تکنولوژی هستند و بسیاری از ما شروع به درک نحوه کار اعضای داخلی آن ها نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As he sat there in the passenger seat his body was stiffening, his innards felt like bile.
[ترجمه گوگل]همانطور که روی صندلی مسافر نشسته بود بدنش سفت شده بود، اندامش مانند صفرا بود
[ترجمه ترگمان]وقتی که در صندلی کنار راننده نشسته بود، بدنش خشک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A popular aberration has a light yellow exterior with towelling striped innards.
[ترجمه گوگل]یک انحراف رایج دارای نمای بیرونی زرد روشن با قسمت داخلی راه راه حوله ای است
[ترجمه ترگمان]محرک رایج، ظاهری زرد روشن با اعضای داخلی راه راه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I had Cooper's respray the panel and valet the innards with hot steam.
[ترجمه گوگل]من کوپر را داشتم که پانل را مجدداً اسپری می کرد و با بخار داغ قسمت داخلی بدن را باز می کرد
[ترجمه ترگمان]من کوپر را از روی قاب بیرون کشیدم و قسمت داخلی بدن را با بخار گرم بیرون کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But it had to be done, so I brought my dining buddy Matthew, who also has innards of steel.
[ترجمه گوگل]اما این کار باید انجام می شد، بنابراین من رفیق ناهارخوری ام متیو را آوردم، که او نیز اندام های فولادی دارد
[ترجمه ترگمان]اما این کار باید انجام می شد، برای همین با دوست my، متیو، که also از فولاد داشت، اوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bowels, internal organs
the innards of a person or animal are the organs inside the body.
a machine's innards are the parts inside it.

پیشنهاد کاربران

امعاء و احشاء بدن internal organs
اجرای داخلی دستگاه یا ماشین internal parts if a nachine

بپرس