inlaid

/ˈɪnˌled//ˌɪnˈleɪd/

معنی: منبت کاری شده، مینا کاری شده، جواهر نشان شده
معانی دیگر: (قطعات ریز چیزی را در سطح چیز دیگری فرو کردن به طوری که سطح صاف ایجاد کند) مرصع، گوهر نشان، خاتم کاری، دارای سطح مرصع یا گوهر نشان، دارای طرح خاتم کاری شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: set into a surface in an ornamental design, or decorated with such an inset design.

- a silver pendant inlaid with gold
[ترجمه گوگل] یک آویز نقره منبت کاری شده با طلا
[ترجمه ترگمان] یک آویز نقره که با طلا تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an inlaid cigaret box
قوطی سیگار خاتم (کاری شده)

2. an inlaid table
میز مزین به خاتم کاری

3. a crown inlaid with diamonds
تاج مرصع به الماس

4. The lid of the box had been inlaid with silver.
[ترجمه گوگل]درب جعبه با نقره منبت کاری شده بود
[ترجمه ترگمان]در صندوق جعبه با نقره تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The white marble floors were inlaid in a radial pattern of brass.
[ترجمه گوگل]کف‌های مرمر سفید با طرحی شعاعی از برنج منبت کاری شده بودند
[ترجمه ترگمان]کف مرمر سفید با یک الگوی شعاعی از برنج تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The top of the wooden chest was inlaid with ivory.
[ترجمه گوگل]بالای صندوق چوبی با عاج منبت کاری شده بود
[ترجمه ترگمان]بالای صندوق چوبی با عاج تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The box was inlaid with gold monograms.
[ترجمه گوگل]جعبه با مونوگرام های طلایی منبت کاری شده بود
[ترجمه ترگمان]جعبه با حروف اول monograms تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Victorian inlaid china-cabinet, £180; ruby oil lamp, £17
[ترجمه گوگل]کابینت چینی منبت کاری شده ویکتوریایی، 180 پوند; چراغ روغن یاقوت، 17 پوند
[ترجمه ترگمان]ظروف چینی برجسته ویکتوریایی، ۱۸۰ یورو، لامپ نفتی یاقوتی، ۱۷ پوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His intricately patterned, inlaid tabletop designs represent hundreds of hours of work.
[ترجمه گوگل]طرح های میز منبت کاری شده و پیچیده او نشان دهنده صدها ساعت کار است
[ترجمه ترگمان]طرح های ظریف بر روی میز او صدها ساعت کار را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Very good value woollen garments, inlaid wooden souvenirs or leather goods may be bought at market stalls and some shops.
[ترجمه گوگل]لباس‌های پشمی بسیار خوب، سوغاتی‌های چوبی منبت کاری شده یا کالاهای چرمی را می‌توان در غرفه‌های بازار و برخی مغازه‌ها خریداری کرد
[ترجمه ترگمان]لباس های پشمی با ارزش بسیار خوب، souvenirs چوبی و یا کالاهای چرمی ممکن است در غرفه های بازار و برخی مغازه ها خریداری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An inlaid piano-stool, went for £125 while two bedroom mirrors made £140.
[ترجمه گوگل]یک چهارپایه پیانو منبت کاری شده به قیمت 125 پوند و آینه های دو اتاق خواب 140 پوند قیمت داشت
[ترجمه ترگمان]در حالی که دو آینه اتاق خواب ۱۴۰ پوند ساخته بودند، یک چهارپایه چوبی با ارزش ۱۲۵ پوند برای ۱۲۵ پوند در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The maple neck has 22 frets inlaid in a rosewood fingerboard.
[ترجمه گوگل]یقه افرا دارای 22 فرست است که در تخته انگشتی چوب رز منبت کاری شده است
[ترجمه ترگمان]گردن افرا ۲۲ frets دارد که در یک جعبه صندل سرخ حکاکی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The inlaid chequerboard top of the coffee table houses all kind of games, including backgammon, chess and Scrabble.
[ترجمه گوگل]صفحه شطرنجی منبت کاری شده روی میز قهوه خانه انواع بازی ها از جمله تخته نرد، شطرنج و اسکرابل را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان]بالای میز قهوه، همه نوع بازی ها، از جمله تخته نرد، شطرنج، و Scrabble وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Victorian inlaid music cabinet, £220; miniature watercolour on porcelain, Lady Hamilton, £2
[ترجمه گوگل]کابینت موسیقی ویکتوریایی منبت کاری شده، 220 پوند; آبرنگ مینیاتوری روی چینی، لیدی همیلتون، 2 پوند
[ترجمه ترگمان]قفسه موسیقی inlaid ویکتوریایی، ۲۲۰ پوند، watercolour کوچک روی چینی، لیدی همیلتن، ۲ پوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منبت کاری شده (صفت)
inlaid

مینا کاری شده (صفت)
inlaid

جواهر نشان شده (صفت)
inlaid

انگلیسی به انگلیسی

• decorated with layers of inserted materials

پیشنهاد کاربران

یه چیزی درون چیز دیگه قرار داده شده
منبت کاری و خاتم کاری به این هنر نمیگن و خیلی متفاوته.
اسم صحیحش مرصع کاری، جواهرنگاری، یا مخراج کاری هست.
مرصع به معنای جواهر قرار دادن بر چیزی
مزین شده

بپرس