1. In inky darkness, the men made a forced march of 140 li.
[ترجمه گوگل]در تاریکی مرکب، مردان یک راهپیمایی اجباری 140 لیونی انجام دادند
[ترجمه ترگمان]در تاریکی جوهری، مردان به زور از ۱۴۰ لی حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The moon was rising in the inky sky.
[ترجمه گوگل]ماه در آسمان جوهری طلوع می کرد
[ترجمه ترگمان]ماه در آسمان نیلگون بالا و پایین می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It was inky black, with bright jewels of stars.
[ترجمه گوگل]سیاه جوهری بود، با جواهرات درخشان از ستاره
[ترجمه ترگمان]سیاه جوهری بود با جواهرات درخشان ستارگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Over the Easter term, the inky tadpoles changed from commas into exclamation marks.
[ترجمه گوگل]در طول مدت عید پاک، قورباغه های جوهری از کاما به علامت تعجب تغییر کردند
[ترجمه ترگمان]در طول ترم عید پاک، کفچه ماهی ها از کاما به علامت تعجب تغییر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The dappled night shadows, the inky blue trees sway lightly in the breeze.
[ترجمه گوگل]سایههای شبآلود، درختان آبی جوهردار به آرامی در نسیم تکان میخورند
[ترجمه ترگمان]سایه های تیره شب در میان نسیم به آرامی تاب می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Otherwise, architecture was largely reduced to stubby tower-tops, inky and indigo, from which hostile fire poured.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، معماری تا حد زیادی به برجهای کلنگ، جوهری و نیلی، که آتش خصمانه از آن سرازیر میشد، کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، معماری تا حد زیادی به قله های stubby، tops و indigo تقلیل یافته بود، که از آن آتش خصومت می بارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The sky was inky with cloudless black velvet studded by a million diamonds.
[ترجمه گوگل]آسمان با مخمل سیاه بی ابری که با یک میلیون الماس پوشیده شده بود جوهری بود
[ترجمه ترگمان]آسمان با مخمل سیاه و بی ابر یک میلیون الماس تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mrs. Obama loves classics with a twist and Inky indigo is the ultimate complexion-enhancing alternative to basic black.
[ترجمه گوگل]خانم اوباما عاشق آثار کلاسیک با پیچ و تاب است و نیلی جوهری بهترین جایگزین برای افزایش رنگ چهره برای رنگ مشکی معمولی است
[ترجمه ترگمان]خانم اوباما عاشق ادبیات کلاسیک با یک پیچش و Inky نیل است، که جایگزین رنگ و رنگ نهایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Of romantic love what inky night!
10. The waves were running mountains high and the inky clouds were riven by forked lightning.
[ترجمه گوگل]امواج کوهها را بلند میکردند و ابرهای جوهری توسط رعد و برق دوشاخهای شکافته شده بودند
[ترجمه ترگمان]موج ها بالا می رفتند و ابره ای سیاه به شکل صاعقه شکافته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The lightning lit up the inky blackness.
[ترجمه گوگل]رعد و برق سیاهی مرکب را روشن کرد
[ترجمه ترگمان]برق سیاه جوهری را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. the inky blackness of the cellar.
13. Inky, Snake, and Bee are playing bat and ball in the park.
[ترجمه گوگل]اینکی، مار و بی در پارک در حال بازی خفاش و توپ هستند
[ترجمه ترگمان]Inky، مار و زنبور در پارک توپ و توپ بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The sky was inky black, the darkest sky I have ever seen.
[ترجمه گوگل]آسمان سیاه جوهری بود، تاریک ترین آسمانی که تا به حال دیده ام
[ترجمه ترگمان]آسمان تیره و سیاه بود، تاریک ترین آسمان که تا به حال دیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید