injunctive

/ˌɪnˈdʒəŋktɪv//ˌɪnˈdʒəŋktɪv/

وابسته به نهی و بازداشتن، تاکیدی

جمله های نمونه

1. The judge imposed a further injunctive order in similar terms to that of 12 September 199
[ترجمه گوگل]قاضی حکم دیگری را با عباراتی مشابه دستور 12 سپتامبر 199 صادر کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی حکم صادر کننده دیگری را در شرایط مشابه با ۱۹۹ سپتامبر ۱۹۹ نفر اعمال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The suit asked the court for injunctive relief and monetary damages.
[ترجمه امید عطری] شاکی از دادگاه درخواست قرار منع و غرامت مالی کرد.
|
[ترجمه گوگل]در این شکایت از دادگاه تقاضای معافیت دستوری و خسارت مالی شده است
[ترجمه ترگمان]این دادخواست از دادگاه درخواست غرامت و خسارات مالی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Designer may seek immediate and permanent injunctive relief for violations of the exclusive license of the designs and drawings.
[ترجمه گوگل]طراح ممکن است برای تخطی از مجوز انحصاری طرح ها و نقشه ها به دنبال معافیت دستوری فوری و دائمی باشد
[ترجمه ترگمان]طراح ممکن است به دنبال تسکین فوری و دائمی برای نقض مجوز انحصاری طرح ها و طرح ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Company will be entitled to injunctive or other equitable relief to prevent a violation of this agreement.
[ترجمه گوگل]شرکت برای جلوگیری از نقض این توافقنامه، حق دریافت معافیت عادلانه یا دستوری دیگر را خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از تخطی از این قرارداد، شرکت مستحق دریافت تخفیف یا سایر کمک های equitable خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The court may also grant injunctive relief to the domain name registrant, including the reactivation of the domain name or the transfer of the domain name to the domain name registrant.
[ترجمه گوگل]دادگاه همچنین می‌تواند به ثبت‌کننده نام دامنه، از جمله فعال‌سازی مجدد نام دامنه یا انتقال نام دامنه به ثبت‌کننده نام دامنه، معافیت دستوری صادر کند
[ترجمه ترگمان]دادگاه همچنین ممکن است به the نام دامنه، از جمله فعال شدن نام دامنه یا انتقال نام دامنه به نام دامنه به نام دامنه کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The act expressly provides for injunctive relief.
[ترجمه گوگل]این عمل صراحتاً تسکین دستوری را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]عمل صراحتا باعث تسکین injunctive می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The court may grant injunctive relief to the domain name registrant, including the reactivation of the domain name or transfer of the domain name to the domain name registrant. '.
[ترجمه گوگل]دادگاه ممکن است به ثبت کننده نام دامنه، از جمله فعال سازی مجدد نام دامنه یا انتقال نام دامنه به ثبت کننده نام دامنه، معافیت دستوری صادر کند '
[ترجمه ترگمان]دادگاه ممکن است به the نام دامنه، از جمله فعال شدن نام دامنه و یا انتقال نام دامنه به نام دامنه به نام دامنه کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These include pecuniary penalties, injunctive relief, compensation, punitive and non-punitive orders and divestiture.
[ترجمه گوگل]این موارد شامل مجازات های نقدی، معافیت دستوری، غرامت، احکام تنبیهی و غیر تنبیهی و واگذاری می شود
[ترجمه ترگمان]این موارد شامل جرایم مالی، کمک های مالی، غرامت، تنبیهی و غیر تنبیهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Muller Martini is seeking damages and injunctive relief.
[ترجمه گوگل]مولر مارتینی به دنبال خسارات و تسلیم حکم است
[ترجمه ترگمان](مولر مارتینی)به دنبال خسارت و امداد رسانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Plaintiff is entitled to injunctive relief ? that his membership be reinstated.
[ترجمه گوگل]شاکی استحقاق معافیت دستوری را دارد؟ که عضویت او اعاده شود
[ترجمه ترگمان]The مستحق دریافت کمک های امدادی است؟ عضویت او دوباره برقرار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In any action there shall be available injunctive relief or damages, with the prevailing party being awarded costs and attorneys' fees (including in-house counsel).
[ترجمه گوگل]در هر اقدامی باید امداد یا خسارات دستوری وجود داشته باشد و به طرف غالب هزینه ها و حق الوکاله (از جمله وکیل داخلی) تعلق می گیرد
[ترجمه ترگمان]در هر اقدامی باید برای جبران خسارت و یا خسارت وارده به حزب حاکم بر هزینه ها و هزینه های وکلا (از جمله مشاوره خانگی)در دسترس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Injunctive measures are important in criminal action.
[ترجمه گوگل]در عمل مجرمانه اقدامات تعزیری مهم است
[ترجمه ترگمان]اقدامات بازدارنده در عمل مجرمانه بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nothing in this Section 12 shall preclude other Party from seeking interim, provisional or injunctive relief from any court of competent jurisdiction.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز در این بخش 12 مانع از آن نخواهد بود که طرف دیگر درخواست معافیت موقت، موقت یا دستوری از هر دادگاهی را که دارای صلاحیت قضایی است، کند
[ترجمه ترگمان]در این بخش هیچ یک از طرفین از درخواست موقت، موقت یا injunctive از هر دادگاه صلاحیت صلاحیت صلاحیت دار جلوگیری نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The problem with the anti-littering campaign then is that its descriptive norm is counterproductive to its injunctive norm.
[ترجمه گوگل]پس مشکل کمپین ضد زباله این است که هنجار توصیفی آن نسبت به هنجار دستوری آن اثر معکوس دارد
[ترجمه ترگمان]پس از آن، مشکل پوشش ضد زباله این است که معیار توصیفی آن با هنجار injunctive آن معکوس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to an prohibitive order issued by a court (law); prohibitive, forbidding

پیشنهاد کاربران

injunctive ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: انشایی
تعریف: در زبان شناسی تاریخی، صورتی از فعل که در آن زمان مشخص نیست
( ماضی ) استمراری

بپرس