injudicious

/ˌɪnˌdʒəˈdɪʃəs//ˌɪndʒuːˈdɪʃəs/

معنی: بی عقل، غیر عاقلانه، بی احتیاط، بی خردانه
معانی دیگر: با قضاوت غلط، خلاف مصلحت، نابخردانه، نسنجیده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: injudiciously (adv.), injudiciousness (n.)
• : تعریف: lacking in or poor in judgment; rash or unwise.
متضاد: judicious
مشابه: ill-advised, imprudent, mad

جمله های نمونه

1. He has apologized for his injudicious remarks.
[ترجمه گوگل]او به دلیل اظهارات غیرقانونی خود عذرخواهی کرده است
[ترجمه ترگمان] اون به خاطر حرف های احمقانه اون معذرت خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He blamed injudicious comments by bankers for last week's devaluation.
[ترجمه گوگل]او اظهارات غیرقابل قبول بانکداران را عامل کاهش ارزش هفته گذشته دانست
[ترجمه ترگمان]او نظرات نادرست خود را توسط بانکداران برای کاهش ارزش هفته گذشته مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now would be an injudicious moment to ask for a rise.
[ترجمه گوگل]اکنون یک لحظه غیرمعقول برای درخواست افزایش است
[ترجمه ترگمان]حالا فرصت مناسبی برای بلند کردن یک قیام خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The word injudicious was passed around.
[ترجمه گوگل]کلمه ظالمانه به گوش می رسید
[ترجمه ترگمان]واژه بد بو از کنارش گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gray had at the most been a shade injudicious, a little unworldly, perhaps, in his supervision of Jefferson.
[ترجمه گوگل]گری در نظارتش بر جفرسون، در حد اکثر مظلوم و شاید کمی غیردنیایی بود
[ترجمه ترگمان]خاکستری در خلوت ترین نقطه، یک اشتباه کوچک بود، شاید در زیر نظر او درباره جفرسون، یک اشتباه کوچک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unfortunately, injudicious management of session state can cause serious performance problems.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، مدیریت غیرعاقلانه وضعیت جلسه می تواند باعث مشکلات جدی عملکرد شود
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، مدیریت نادرست دولت جلسه می تواند باعث مشکلات جدی در عملکرد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She had not the habit of taking injudicious risks in any market.
[ترجمه گوگل]او عادت نداشت که در هیچ بازاری ریسک‌های غیرمنتظره کند
[ترجمه ترگمان]او عادت نداشت که در هر بازاری ریسک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And the WHO, burned by injudicious comments from one of its top officials during the bird flu epidemic, has been more measured in its comments (see Bird flu: the role of science journalists).
[ترجمه گوگل]و WHO که در طی اپیدمی آنفولانزای پرندگان در اثر اظهارنظرهای نابخردانه یکی از مقامات ارشد خود سوخته است، در نظرات خود بیشتر مورد سنجش قرار گرفته است (به آنفولانزای پرندگان مراجعه کنید: نقش روزنامه نگاران علمی)
[ترجمه ترگمان]و WHO، که از طرف یکی از مقامات ارشد آن در طول شیوع بیماری همه گیر آنفلوآنزای مرغی، مورد استفاده قرار گرفته است، در نظر خود بیشتر سنجیده شده است (مراجعه به آنفلوآنزای مرغی: نقش روزنامه نگاران علمی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She had not the habit of taking injudicious risks in any market, worldly or other.
[ترجمه گوگل]او عادت نداشت در هیچ بازاری، چه دنیایی و چه در بازارهای دیگر، خطرات غیرقابل قبولی بپذیرد
[ترجمه ترگمان]او عادت نداشت که در هر بازاری، دنیایی مادی و یا دیگر ریسک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This force once made Shi Yuzhu's system injudicious, I believe[sentence dictionary], it also can become the nightmare with Changjiang Delta real spring likewise.
[ترجمه گوگل]این نیرو زمانی سیستم شی یوژو را غیرقابل درک کرد، به اعتقاد من [فرهنگ جملات]، همچنین می تواند به کابوسی با بهار واقعی دلتای چانگجیانگ تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]این نیرو زمانی که سیستم Shi Yuzhu را از آن خود کرد، باور دارم [ فرهنگ لغت [ جمله ] نیز می تواند تبدیل به کابوس شده با Changjiang دلتای واقعی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a strange malady that strikes following a stunning election victory and tests your ability to avoid injudicious and arrogant actions.
[ترجمه گوگل]این بیماری عجیبی است که در پی پیروزی خیره کننده در انتخابات به وجود می آید و توانایی شما را برای پرهیز از اقدامات نابخردانه و متکبرانه آزمایش می کند
[ترجمه ترگمان]این یک بیماری عجیب است که به دنبال پیروزی خیره کننده انتخابات است و توانایی شما برای اجتناب از اقدامات خودسرانه و خودخواهانه را امتحان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The legal system flounders in its own morass of indefensible defendants, incoherent witnesses, and injudicious jurists.
[ترجمه گوگل]نظام حقوقی در باتلاق متهمان غیرقابل دفاع، شاهدان نامنسجم و حقوق دانان ظالم غرق می شود
[ترجمه ترگمان]نظام حقوقی در باتلاقی از متهمان غیرقابل دفاع، گواهان incoherent، و حقوقدانان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. John Glendenen was dropped at gully on two and also survived a couple of injudicious waves outside the off stump.
[ترجمه گوگل]جان گلندنن دو نفره در خندق رها شد و همچنین از چند موج ظالمانه خارج از کنده خارج شد
[ترجمه ترگمان]جان Glendenen به دو طرف دره سرازیر شد و از چند حرکت نسنجیده در بیرون از کنده درخت جان سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sir Keith Joseph, the right's standard-bearer, blew it with an injudicious speech about the underclass.
[ترجمه گوگل]سر کیت جوزف، پرچمدار جناح راست، آن را با یک سخنرانی مضحک در مورد طبقه فرودست منفجر کرد
[ترجمه ترگمان]سر کیت جوزف، حامل استاندارد اویل، آن را با یک سخنرانی دیوانه وار در مورد the منفجر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. No matter you are knowledgeable, or self-glorification, you boss is possibly more vulgar and injudicious than you think. But you have to listen to him everyday.
[ترجمه گوگل]مهم نیست که دانا باشید یا خود را تمجید کنید، رئیس شما احتمالاً بیشتر از آن چیزی که فکر می‌کنید مبتذل و بی‌دعور است اما شما باید هر روز به او گوش دهید
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که شما اطلاعات بیشتری داشته باشید، یا بیشتر از این که فکر می کنید، boss از آن than است که شما فکر می کنید ولی باید هر روز بهش گوش بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی عقل (صفت)
insane, unmeaning, frantic, injudicious

غیر عاقلانه (صفت)
unreasonable, unwise, injudicious, ill-advised

بی احتیاط (صفت)
rash, imprudent, improvident, injudicious, indiscreet, incautious, unadvised

بی خردانه (صفت)
injudicious

انگلیسی به انگلیسی

• indiscreet; showing a lack of judgement, unwise
something or someone that is injudicious shows poor judgement; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس