• (1)تعریف: a set of ceremonies or rituals used to formally initiate someone into a club or society.
• (2)تعریف: the act of beginning. • متضاد: finish, termination • مشابه: commencement, introduction
جمله های نمونه
1. They announced the initiation of a rural development programme.
[ترجمه گوگل]آنها از آغاز برنامه توسعه روستایی خبر دادند [ترجمه ترگمان]آن ها شروع یک برنامه توسعه روستایی را اعلام کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This was my initiation into the peace movement.
[ترجمه مجید] این شروع کار من در جنبش صلح بود
|
[ترجمه گوگل]این شروع من در جنبش صلح بود [ترجمه ترگمان]این شروع ورود من به جنبش صلح بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The club has an initiation ceremony for new members.
[ترجمه گوگل]این باشگاه یک مراسم آغاز به کار برای اعضای جدید دارد [ترجمه ترگمان]این باشگاه یک مراسم رسمی برای اعضای جدید دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. My initiation into the mysteries of home brewing was not a success.
[ترجمه گوگل]شروع من به اسرار دم کردن خانگی موفقیت آمیز نبود [ترجمه ترگمان]شروع من به اسرار of موفقیت نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Lawyers for the couple have announced the initiation of divorce proceedings.
[ترجمه گوگل]وکلای این زوج از آغاز روند طلاق خبر داده اند [ترجمه ترگمان]وکلای این زوج شروع روند طلاق را اعلام کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You have to go through an initiation rite before you become a full member.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به عضویت کامل درآیید، باید یک مراسم آغازین را طی کنید [ترجمه ترگمان]شما باید قبل از اینکه عضو کامل شوید از یک مراسم رسمی پیروی کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It was my initiation into the world of high fashion.
[ترجمه گوگل]این شروع من برای ورود به دنیای مد بالا بود [ترجمه ترگمان]شروع به قدم زدن در دنیای مد بالا بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The outlook for pharmacist initiation and modification of drug therapy.
[ترجمه گوگل]چشم انداز شروع و اصلاح دارودرمانی توسط داروساز [ترجمه ترگمان]چشم انداز تولید دارو و اصلاح درمان دارویی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Your initiation rites do not conceal your destitution.
[ترجمه گوگل]مناسک آغازین شما فقر شما را پنهان نمی کند [ترجمه ترگمان]مراسم تاج گزاری شما destitution رو مخفی نمی کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They had some kind of initiation where they all filed down to the alley.
[ترجمه گوگل]آنها نوعی شروع داشتند که همه آنها را به کوچه رساندند [ترجمه ترگمان]اونا یه جور of داشتن جایی که همشون رفتن به کوچه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Some initiation ceremony perhaps or unspoken betrothal?
[ترجمه گوگل]شاید مراسم آغاز یا نامزدی ناگفته؟ [ترجمه ترگمان]شاید یک مراسم آغاز و یا نامزدی ناگفته؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The Batak chieftains perform the traditional initiation rite.
[ترجمه گوگل]روسای بتک مراسم سنتی آغاز را انجام می دهند [ترجمه ترگمان]سران قبیله Batak مراسم آغازین سنتی را اجرا می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. For a $ 500 initiation fee, plus $ 85 a month, girls will receive a year-long membership in the academy.
[ترجمه گوگل]دختران با 500 دلار هزینه شروع به اضافه 85 دلار در ماه، یک عضویت یک ساله در آکادمی دریافت خواهند کرد [ترجمه ترگمان]برای یک هزینه ۵۰۰ میلیون دلاری، به اضافه ۸۵ دلار در ماه، دختران یک عضویت در مدت یک سال در این آکادمی دریافت خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Dissociation of initiation from propagation probably accounts for abortive spikes such as those observed in HeLa cells responding to low doses of histamine.
[ترجمه گوگل]جداسازی شروع از تکثیر احتمالاً به دلیل سنبله های سقط مانند آنهایی است که در سلول های HeLa در پاسخ به دوزهای پایین هیستامین مشاهده می شود [ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد شروع به انتشار از انتشار احتمالا برای spikes abortive مثل آن هایی که در سلول های HeLa واکنش می دهند و به دوزهای پایین هیستامین واکنش نشان می دهند، حساب می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Language is the means of initiation into the conventions of conceptualization and communication which define particular cultures.
[ترجمه گوگل]زبان وسیله ای است برای شروع به قراردادهای مفهوم سازی و ارتباطی که فرهنگ های خاصی را تعریف می کند [ترجمه ترگمان]زبان وسیله ای برای آغاز به کنوانسیون های مفهوم سازی و ارتباط است که فرهنگ های خاص را تعریف می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[بهداشت] آغاز [صنعت] شروع به کار، آغاز - در مدیریت پروژه مرحله تصویب پروژه و یا یک فاز از پروژه می باشد [ریاضیات] آماده سازی [پلیمر] آغاز، آغازگری
انگلیسی به انگلیسی
• beginning, commencement; formal admission into some organization or position; ceremony celebrating admission into an organization or position; instruction, teaching of basic knowledge
پیشنهاد کاربران
✍ توضیح: The action of beginning something or being introduced to something new 🚀 🔍 مترادف: Commencement ✅ مثال: The initiation of the new employee program was celebrated with a ceremony.
تشرف ( فلسفه )
initiate : شروع کردن initiation : شروع ، راه اندازی initial : اولیه initiative : ابتکار ، طرح
ورود، گام نهادن یا قدم گذاشتن ( در یک محفل، تیم ورزشی، مکتب فکری و . . . )
ابتکار
initiation ( زبانشناسی ) واژه مصوب: آغازش تعریف: [زبان شناسی] حرکت تلمبهای اندام های آوایی که باعث جریان هوا در مجرای آوایی برای تولید آوا میشود|||[زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری] 1. نخستین واکنش برای ساخت یک ترکیب، به ویژه مولکول بسپاری|||2. نخستین مرحلۀ همتاسازی یا رونویسی یا ترجمه
initiation ( noun ) = پذیرش، راه اندازی، آغاز ( به صورت رسمی ) ، اقامه ، آشناسازی، آشناییت Definition = موقعیتی که چیزی شروع می شود/موقعیتی که کسی برای اولین بار با یک فعالیت یا مهارت آشنا می شود/عمل شروع چیزی/یک مراسم یا تشریفات خاص که نشان دهنده پذیرش شخصی در یک گروه است/ ... [مشاهده متن کامل]
an initiation ceremony = مراسم پذیرش examples: 1 - Lawyers for the couple have announced the initiation of divorce proceedings. وکلای زوج از آغاز ( به طور رسمی ) مراحل طلاق خبر داده اند. 2 - My initiation into the mysteries of home brewing was not a success. آشناسازی من به رازهای تولید آبجو خانگی موفقیت آمیز نبود. 3 - The initiation and carrying out of such a measure, he wrote, is absolutely necessary. وی نوشت ، شروع و انجام چنین اقدامی کاملاً ضروری است. 4 - Sailors who charter a boat must pay a $495 initiation fee to join the club ملوانانی که قایق را اجاره می کنند برای پیوستن به این باشگاه باید مبلغ 495 دلار هزینه پذیرش را پرداخت کنند