initiate someone into something

پیشنهاد کاربران

کسی را به سمت چیزی سوق دادن/ کسی را وارد کاری کردن/
مهارت یا نوع دانش خاصی را به کسی آموختن و در مورد آن به او آموزش دادن.
مثال:
Those kids were initiated into heroin use at a young age.
They were initiated into the world of maths.

بپرس