initialization


ارزش دهى اغازى، قالب بندى کامپیوتر : فرمت

جمله های نمونه

1. The initialization phase builds the SQL for the database interactions.
[ترجمه گوگل]مرحله اولیه سازی SQL را برای تعاملات پایگاه داده می سازد
[ترجمه ترگمان]فاز آغازین SQL را برای تعاملات پایگاه داده می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Explicit initialization is not permitted with multiple variables declared with a single type specifier.
[ترجمه گوگل]مقداردهی اولیه صریح با متغیرهای متعدد اعلام شده با یک مشخص کننده نوع مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]راه اندازی صریح و صریح با متغیرهای متعددی که با یک نوع واحد نشان داده می شوند مجاز نمی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Network communicating module includes network card initialization sub-module, data sending sub-module and data receiving sub-module.
[ترجمه گوگل]ماژول ارتباط شبکه شامل زیر ماژول اولیه سازی کارت شبکه، زیر ماژول ارسال داده و زیر ماژول دریافت داده است
[ترجمه ترگمان]ماژول ارتباطی شبکه شامل sub مقداردهی اولیه کارت، داده ارسال ماژول و ماژول های دریافت داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Creation and initialization of the "expected" output SDO so you can compare it with the actual output SDO that is returned by the map.
[ترجمه گوگل]ایجاد و مقداردهی اولیه SDO خروجی "مورد انتظار" تا بتوانید آن را با خروجی SDO واقعی که توسط نقشه برگردانده می شود مقایسه کنید
[ترجمه ترگمان]ایجاد و راه اندازی of خروجی \"مورد انتظار\" تا بدین ترتیب می توانید آن را با خروجی واقعی خروجی که توسط نقشه برگردانده شده مقایسه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It utilizes the characteristic of sensitivity to initialization and indeterminism to contrail, so chaotic property determines the performance of chaotic sequence.
[ترجمه گوگل]از ویژگی حساسیت به مقداردهی اولیه و عدم قطعیت برای کنترل استفاده می کند، بنابراین خاصیت آشوبی عملکرد توالی آشفته را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]این ویژگی از مشخصه حساسیت به مقداردهی اولیه و indeterminism به contrail استفاده می کند، بنابراین ویژگی هرج و مرج، عملکرد توالی هرج و مرج را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This error is thrown during the initialization phase of class loading.
[ترجمه گوگل]این خطا در مرحله اولیه بارگذاری کلاس ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]این خطا در طول مرحله آغازین بارگذاری کلاس به پایین پرتاب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Writes an integer value to initialization file.
[ترجمه گوگل]یک مقدار صحیح در فایل اولیه می نویسد
[ترجمه ترگمان]Writes یک مقدار عدد صحیح برای راه اندازی فایل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The decoder may also use resident default initialization tables.
[ترجمه گوگل]رمزگشا ممکن است از جداول اولیه سازی پیش فرض ساکن نیز استفاده کند
[ترجمه ترگمان]رمزگشا همچنین ممکن است از جدول های اولیه راه اندازی پیش فرض استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. onLoad — This function is where you place initialization code.
[ترجمه گوگل]onLoad - این تابع جایی است که شما کد اولیه را قرار می دهید
[ترجمه ترگمان]onLoad - این تابع جایی است که کد شروع به کار می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Splash window is often used to screen background initialization when making powerbuilder application.
[ترجمه گوگل]هنگام ساخت برنامه پاور بیلدر، از پنجره Splash اغلب برای تنظیم اولیه پس زمینه صفحه نمایش استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در هنگام ایجاد نرم افزار powerbuilder از پاشیدن پس زمینه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. CPLD after the initialization may be independent to DSP carries on the trigger pulse signal the formation.
[ترجمه گوگل]CPLD پس از مقداردهی اولیه ممکن است مستقل از DSP سیگنال پالس ماشه تشکیل را حمل کند
[ترجمه ترگمان]بعد از شروع مقداردهی اولیه (DSP)بعد از شروع به تولید سیگنال های پالس محرک را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No priori knowledge of the input data distribution is needed for initialization.
[ترجمه گوگل]هیچ دانش پیشینی از توزیع داده های ورودی برای مقداردهی اولیه مورد نیاز نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ دانش قبلی برای توزیع داده های ورودی برای راه اندازی مورد نیاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. STDLLs are customized for each token type and have specific functions, such as an initialization routine, to allow the token to work with the slot manager.
[ترجمه گوگل]STDLL ها برای هر نوع توکن سفارشی می شوند و عملکردهای خاصی مانند روتین اولیه سازی دارند تا به توکن اجازه کار با مدیر اسلات را بدهند
[ترجمه ترگمان]STDLLs برای هر نوع نشانه، سفارشی می شوند و دارای توابع خاصی مانند یک روتین مقداردهی اولیه هستند تا به نشانه کار با مدیر شیار اجازه کار داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The functions we defined are called when calculating the time data, so we also have to declare them in the initialization phase of the report (see Figure .
[ترجمه گوگل]توابعی که ما تعریف کردیم هنگام محاسبه داده های زمان فراخوانی می شوند، بنابراین باید آنها را در مرحله اولیه گزارش نیز اعلام کنیم (شکل را ببینید
[ترجمه ترگمان]توابعی که ما تعریف کردیم، هنگام محاسبه داده های زمانی نامیده می شوند، بنابراین ما باید آن ها را در مرحله آغازین گزارش اعلام کنیم (شکل ۱ را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A member initializer that specifes an object initializer after the equals sign is an initialization of an embedded object.
[ترجمه گوگل]مقداردهی اولیه عضوی که یک شیء اولیه را بعد از علامت مساوی مشخص می کند، مقداردهی اولیه یک شی جاسازی شده است
[ترجمه ترگمان]یک initializer عضو که یک شی initializer را بعد از علامت برابر امضا می کند یک نقطه آغازین یک شی تعبیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] تخمین اولیه - فرض اولیه
[کامپیوتر] فرمت، قالب بندی، ارزش دهی آغازی
[زمین شناسی] حل ابهام فاز

انگلیسی به انگلیسی

• act or process of initializing; act of resetting something to its starting value or position; preparation of a computer disk for reading and writing; startup of a system or program, preparing of software or hardware for operation (computers); beginning, launch (also initialisation)

پیشنهاد کاربران

( الگوریتم های ریاضی ) ( بهینه سازی ) مقداردهی اولیه، تولید جمعیت اولیه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : initiate / initialize / initial
✅️ اسم ( noun ) : initiate / initiation / initiative / initiator / initial / initialization
✅️ صفت ( adjective ) : initial
✅️ قید ( adverb ) : initially
ارزش دهی آغازی، تخمین اولیه، مقداردهی آغازی
سازماندهی
game initialization failed
مقدار دهی اولیه

بپرس