inhume

/ɪnˈhjuːm//ɪnˈhjuːm/

معنی: دفن کردن، بخاک سپردن، در خاک نهادن
معانی دیگر: (جسد) در خاک کردن، به خاک سپردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: inhumed, inhumes, inhuming
• : تعریف: to bury (a body) in the ground; inter.
مترادف: bury, inter
متضاد: exhume

- The body was inhumed in holy ground.
[ترجمه گوگل] جسد را در زمین مقدس فرو کردند
[ترجمه ترگمان] جسد در زمین مقدس inhumed شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دفن کردن (فعل)
grave, sepulcher, lay, bury, entomb, inhume

بخاک سپردن (فعل)
bury, inhume, inurn, plow under

در خاک نهادن (فعل)
inhume, inter

انگلیسی به انگلیسی

• bury the dead, place in a grave

پیشنهاد کاربران

بپرس