1. There are inharmonious phenomena in traditional clinical teaching.
[ترجمه گوگل]در آموزش سنتی بالینی پدیدههای ناهماهنگی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]پدیده های inharmonious در آموزش بالینی سنتی وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Now, people is inharmonious in the respect of improving an environment.
[ترجمه گوگل]اکنون مردم از نظر بهبود محیط زیست ناهماهنگ هستند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، مردم نسبت به بهبود محیط ناهماهنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Inharmonious elements exist in China - EU relations in spite of the development of the overall relations.
[ترجمه گوگل]با وجود توسعه کلی روابط، عناصر ناهماهنگی در روابط چین و اتحادیه اروپا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]عناصر inharmonious علی رغم توسعه روابط کلی، در روابط چین و اتحادیه اروپا وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The research can be used to interpret similar inharmonious thickness variation in isochronic strata correlation.
[ترجمه گوگل]این تحقیق را می توان برای تفسیر تغییرات ضخامت ناهماهنگ مشابه در همبستگی لایه های هم زمان استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این تحقیق می تواند برای تفسیر تغییرات ضخامت ناهماهنگ مشابه در همبستگی لایه های isochronic استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Inharmonious situations at home may be extremely upsetting for you today.
[ترجمه گوگل]موقعیت های نامتناسب در خانه ممکن است امروز برای شما بسیار ناراحت کننده باشد
[ترجمه ترگمان]وضعیت های اورژانسی منزل ممکن است برای شما بسیار ناراحت کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. An old industrial plant is always inharmonious with a rapidly developing international metropolis city, and then it is not long before its gradual disappearance.
[ترجمه گوگل]یک کارخانه صنعتی قدیمی همیشه با یک کلان شهر بین المللی به سرعت در حال توسعه ناهماهنگ است و پس از آن زمان زیادی به ناپدید شدن تدریجی آن نمی گذرد
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه قدیمی صنعتی همیشه با یک شهر بزرگ با سرعت در حال توسعه هماهنگ است و بعد از ناپدید شدن تدریجی آن خیلی طول نمی کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In the light of these inharmonious phenomena, advances several measures for constructing the harmonious university library.
[ترجمه گوگل]در پرتو این پدیده های ناهماهنگ، اقدامات متعددی برای ایجاد کتابخانه هماهنگ دانشگاهی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]در پرتو این پدیده متضاد، چندین معیار برای ساخت کتابخانه دانشگاه هماهنگ را مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The acknowledgement is an eccentric child by oneself, saying the oneself with others of inharmonious.
[ترجمه گوگل]تصدیق به خودی خود کودکی عجیب و غریب است که خود را با دیگران ناهماهنگ می گوید
[ترجمه ترگمان]این تصدیق یک کودک غیر عادی است و باخود می گوید که خود فرد با دیگران ناهماهنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A pretty girl with bad manners will be definitely considered inharmonious.
[ترجمه گوگل]یک دختر زیبا با اخلاق بد قطعا ناهماهنگ در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]یک دختر زیبا با رفتار بد بدون شک به عنوان ناهماهنگ به نظر خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید