معنی: استنشاق کردن، تنفس کردن، تو کشیدن، در ریه فرو بردن، بداخل کشیدن، استشمام کردنمعانی دیگر: (هوا یا بخار یا هوای آغشته به دارو را به داخل ریه فرو بردن) استنشاق کردن، در دمیدن (در برابر: باز دمیدن exhale)، درون دمیدن، شهیق کردن، (دود سیگار و غیره) فرو دادن، (دود) قورت دادن
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: inhales, inhaling, inhaled
• : تعریف: to take in by breathing; breathe in. • متضاد: exhale, expire • مشابه: draw
فعل ناگذر ( intransitive verb )مشتقات: inhalation (n.)
• (1)تعریف: to take a breath; breathe in. • متضاد: exhale, expire • مشابه: pull
- The doctor told her to inhale deeply.
[ترجمه نیایش] دکتر به او گفت که نفس عمیق بکشد.
|
[ترجمه نیکراد] دکتر به او گفت که نفس عمیق بکشد
|
[ترجمه گوگل] دکتر به او گفت که نفس عمیق بکشد [ترجمه ترگمان] دکتر به او گفت که نفس عمیق بکشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to draw tobacco smoke into the lungs while smoking.
- When I had my first cigarette, I didn't inhale.
[ترجمه نیکراد] وقتی اولین سیگارم را کشیدم ، نمی توانستم نفس عمیق بکشم
|
[ترجمه گوگل] وقتی اولین سیگارم را خوردم، استنشاق نکردم [ترجمه ترگمان] وقتی اولین سیگار را داشتم، استشمام نمی کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. to inhale and exhale air
دمیدن و باز دمیدن هوا
2. he smokes a pipe but does not inhale (the smoke)
او پیپ می کشد ولی دود آنرا فرو نمی برد.
3. It is dangerous to inhale ammonia fumes.
[ترجمه گوگل]استنشاق دود آمونیاک خطرناک است [ترجمه ترگمان]استنشاق گازهای آمونیاک خطرناک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Smokers who inhale are likely to become addicted to nicotine.
[ترجمه پویا] استنشاق دود آمونیاک خطرناک است.
|
[ترجمه گوگل]سیگاری هایی که استنشاق می کنند احتمالاً به نیکوتین معتاد می شوند [ترجمه ترگمان]سیگاری ها که تنفس می کنند احتمالا به نیکوتین اعتیاد پیدا می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Lift your arms above your head and inhale as you stretch.
[ترجمه گوگل]بازوهای خود را بالای سر خود ببرید و در حالی که کشش می دهید نفس بکشید [ترجمه ترگمان]بازوهایتان را بالای سر خود قرار دهید و به هنگام کشش تنفس بکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Do you inhale when you somke?
[ترجمه گوگل]آیا وقتی دم میکشید نفس میکشید؟ [ترجمه ترگمان]وقتی you تنفس می کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Don't inhale dust into your lung.
[ترجمه گوگل]گرد و غبار را به ریه خود تنفس نکنید [ترجمه ترگمان]در ریه هات گرد و خاک فرو نکن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They inhale deeply, as if their very lives depended on that one breath.
[ترجمه گوگل]آنها عمیقاً نفس می کشند، گویی زندگی آنها به همین یک نفس بستگی دارد [ترجمه ترگمان]آن ها به طور عمیق تنفس می کنند، گویی زندگی آن ها به این نفس بستگی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Application:Automatically inhale and trim thread. Apply to thick tatting and heavy materials, such as jeans, embroider, handbag, suitcase and bedding.
[ترجمه گوگل]کاربرد: به طور خودکار نخ را استنشاق کنید و برش دهید روی مواد ضخیم و سنگین مانند شلوار جین، گلدوزی، کیف دستی، چمدان و ملافه استفاده کنید [ترجمه ترگمان]برنامه: به طور خودکار رشته های باریک و باریک را تنفس کنید از مواد سنگین و ضخیم، مانند شلوار جین، embroider، کیف دستی، چمدان و رختخواب استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Slowly inhale and exhale, extending your spine, for 2 to 3 minutes.
[ترجمه گوگل]دم و بازدم را به آرامی انجام دهید و ستون فقرات خود را به مدت 2 تا 3 دقیقه دراز کنید [ترجمه ترگمان]به آرامی نفس بکشید و نفسی به بیرون بکشید و ستون فقرات خود را به مدت ۲ تا ۳ دقیقه افزایش دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Stories change form freely as they inhale the air of each new age.
[ترجمه گوگل]داستان ها با استشمام هوای هر عصر جدید، آزادانه شکل می گیرند [ترجمه ترگمان]هنگام تنفس هوای هر عصر جدید، داستان ها به راحتی شکل می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Inhale cold, exhale warm . inhale hatred, exhale love. what goes around, comes around?
[ترجمه گوگل]دم سرد، بازدم گرم تنفر را استشمام کن، عشق را بازدم چه می گذرد، می آید؟ [ترجمه ترگمان]هوا سرد است و warm را بیرون می دهد نفرت رو فرو کن، عشق رو بیرون بده چی این دور و بر پرسه می زنه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The monitoring items include the number of inhale, particles ( IP ), nitrogen oxides ( NOx ), carbon monoxide ( CO ) and hydrocarbon ( CmHn ).
[ترجمه گوگل]موارد نظارت شامل تعداد استنشاق، ذرات (IP)، اکسیدهای نیتروژن (NOx)، مونوکسید کربن (CO) و هیدروکربن (CmHn) است [ترجمه ترگمان]آیتم های نظارتی شامل تعداد تنفس، ذرات (IP)، اکسیده ای نیتروژن (اکسیده ای نیتروژن)، مونوکسید کربن (CO)و هیدروکربن (CmHn)می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I've seen Cookie inhale a pound cake the size of his own torso and swear with his next breath that he's never, ever been fed.
[ترجمه گوگل]من کوکی را دیدهام که یک کیک پوندی به اندازه نیم تنهاش استنشاق میکند و با نفس بعدیاش قسم میخورد که هرگز، هرگز سیر نشده است [ترجمه ترگمان]کوکی را دیدم که به اندازه نیم تنه خودش بود و به نفس بعدی قسم می خورد که هرگز سیر نشده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Again backbend into alignment as you inhale, and twist deeper as you exhale.
[ترجمه گوگل]در حین دم مجدداً به سمت عقب خم شوید و در هنگام بازدم بیشتر بپیچید [ترجمه ترگمان]باز هم وقتی تنفس می کنید دوباره به هم تراز می شوید و وقتی نفس خود را به بیرون می دهید عمیق تر می شوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
استنشاق کردن (فعل)
inbreathe, aspire, breathe, inhale, inspire
تنفس کردن (فعل)
inbreathe, recess, inhale, respire
تو کشیدن (فعل)
inhale, indraft
در ریه فرو بردن (فعل)
inhale
بداخل کشیدن (فعل)
inhale
استشمام کردن (فعل)
inhale, sniff
انگلیسی به انگلیسی
• breathe in, take into the lungs (air, smoke, etc.) when you inhale, you breathe in.
پیشنهاد کاربران
To take air or smell into the lungs نفس کشیدن
Inhale a harsh smoke دودتندی را فرو بردن
[پزشکی] تنفس و استنشاق ( کردن ) ، تو کشیدن
دَروندَمیدن .
نفس کشیدن، دم، استشمام ts dangerous to inhale in this room , so please wear a mask. نفس کشیدن در این اتاق خطرناک است پس لطفا ماسک بزنید😷