inhabitable

/ɪnˈhæbɪtəbl̩//ɪnˈhæbɪtəbl̩/

معنی: قابل سکنی
معانی دیگر: قابل زندگی، در زیست پذیر مسکونی (habitable هم می گویند)، (مهجور) غیرقابل سکنی، در زیست ناپذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inhabitability (n.)
• : تعریف: of a place, able to be lived in by humans or animals.
متضاد: uninhabitable

- The larger caves are inhabitable.
[ترجمه گوگل] غارهای بزرگتر قابل سکونت هستند
[ترجمه ترگمان] غارهای بزرگ تر قابل سکونت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We wondered how such a hotel could be inhabitable until informed later that all tenants have to sleep in their sleeping bag.
[ترجمه گوگل]ما تعجب کردیم که چگونه چنین هتلی می تواند قابل سکونت باشد تا اینکه بعداً مطلع شدیم که همه مستاجران باید در کیسه خواب خود بخوابند
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که چطور چنین هتل قابل سکونت است، تا اینکه بعدا مطلع شد که همه مستاجرین باید در کیف sleeping بخوابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By improving of inhabitable area, the paper describes the necessary of functional place's division of teacher housing. And the specific request of reasonable arrangement in every section.
[ترجمه گوگل]در این مقاله با بهبود منطقه قابل سکونت، لازمه تقسیم بندی مکان های کاربردی مسکن معلمان توضیح داده شده است و درخواست خاص ترتیب معقول در هر بخش
[ترجمه ترگمان]با بهبود فضای قابل سکونت، این مقاله نیاز به تقسیم کارکردی مسکن معلمان را شرح می دهد و درخواست خاص از نظم و ترتیب منطقی در هر بخش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government should raise the public awareness of environmental preservation/protection, thereby promoting sustainable development and creating a more livable /inhabitable environment.
[ترجمه گوگل]دولت باید آگاهی عمومی را در مورد حفظ/حفاظت از محیط زیست افزایش دهد و از این طریق توسعه پایدار را ترویج و محیط زیست قابل سکونت‌تری ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]دولت باید آگاهی عمومی از حفاظت و حفاظت از محیط زیست را افزایش دهد، در نتیجه توسعه پایدار را ترویج کرده و محیط قابل سکونت و قابل سکونت بیشتری را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The building was designed as a curved inhabitable land wave that fluently blends into the surrounding terrain and symmetrically follows the exact North-South axes.
[ترجمه گوگل]این ساختمان به عنوان یک موج زمینی قابل سکونت منحنی طراحی شده است که به طور روان با زمین اطراف ترکیب می شود و به طور متقارن از محورهای شمالی-جنوبی پیروی می کند
[ترجمه ترگمان]این ساختمان به عنوان یک موج زمینی قابل سکونت طراحی شده بود که به راحتی با زمین های اطراف ترکیب می شد و به طور متقارن محور دقیق محورهای شمال - جنوب را دنبال می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Crewmen wearing pressurized suits assemble cables to rockets, which serve as building units for an inhabitable space station.
[ترجمه گوگل]خدمه ای که لباس های تحت فشار می پوشند، کابل ها را به موشک ها جمع می کنند، که به عنوان واحد ساختمانی برای یک ایستگاه فضایی قابل سکونت عمل می کند
[ترجمه ترگمان]crewmen که تحت فشار تحت فشار قرار دارند، کابل های سوار شده را به موشک مونتاژ می کنند که به عنوان واحدهای ساختمانی برای یک ایستگاه فضایی قابل سکونت استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ensuing continent that would be created would destroy every other continent on earth killing billions of people in the process and making the planet inhabitable for Superman.
[ترجمه گوگل]قاره بعدی که ایجاد خواهد شد، تمام قاره های دیگر روی زمین را نابود می کند و در این فرآیند میلیاردها نفر را می کشد و سیاره را برای سوپرمن قابل سکونت می کند
[ترجمه ترگمان]قاره بعدی که ایجاد خواهد شد، هر قاره دیگر را در زمین نابود خواهد کرد و میلیاردها نفر را در این فرآیند کشت و این سیاره را برای سوپرمن ایجاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Miss Nova runs low on fuel around the Milky Way Galaxy and has no choice but to set coordinates to the nearest inhabitable planet.
[ترجمه گوگل]سوخت خانم نوا در اطراف کهکشان راه شیری کم است و چاره ای جز تنظیم مختصات نزدیکترین سیاره قابل سکونت ندارد
[ترجمه ترگمان]دوشیزه نوا در اطراف کهکشان راه شیری سوخت کم می کند و هیچ انتخابی جز تنظیم مختصات به نزدیک ترین سیاره قابل سکونت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The roof had fallen in, so that the cottage was not inhabitable.
[ترجمه گوگل]سقف فرو ریخته بود، به طوری که کلبه قابل سکونت نبود
[ترجمه ترگمان]سقفش ریخته بود، به طوری که خانه قابل سکونت نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Long low ridges which rise above the marsh form the only inhabitable areas on the plain.
[ترجمه گوگل]پشته های بلند و کم ارتفاع که بر فراز مرداب قرار دارند، تنها مناطق قابل سکونت در دشت را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]صخره های کوتاه بلندی که بالای باتلاق در حال پرواز هستند تنها نواحی قابل سکونت در دشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That would send gigatons of carbon into the atmosphere -- making the world even more inhabitable.
[ترجمه گوگل]این باعث می‌شود گیگاتون‌ها کربن به جو فرستاده شود و جهان را حتی قابل سکونت‌تر کند
[ترجمه ترگمان]این کار gigatons کربن را به اتمسفر خواهد فرستاد - - باعث می شود دنیا حتی به مکان های قابل سکونت بیشتری تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, a significant amount of water seems to be too hot, too cold or too salty to be inhabitable, so the pursuit can be more directed.
[ترجمه گوگل]با این حال، به نظر می رسد مقدار قابل توجهی از آب خیلی گرم، خیلی سرد یا خیلی شور است که قابل سکونت نیست، بنابراین تعقیب و گریز می تواند بیشتر جهت دار باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، به نظر می رسد مقدار قابل توجهی آب بیش از حد داغ باشد، بیش از حد گرم باشد و یا بیش از حد شور باشد که قابل سکونت نباشد، بنابراین پی گیری می تواند هدایت بیشتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tensile skin is designed to create more dynamic inhabitable spaces for the users in addition to providing building enclosure.
[ترجمه گوگل]پوسته کششی به گونه ای طراحی شده است که علاوه بر ایجاد محوطه ساختمان، فضاهای قابل سکونت پویاتری را برای کاربران ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]پوست کششی برای ایجاد فضاهای مسکونی پویاتر برای کاربران و فراهم کردن فضای بسته طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Greys and Reptilians diverted electrical energy to Earth long ago to make Earth inhabitable by their species.
[ترجمه گوگل]خاکستری ها و خزنده ها مدت ها پیش انرژی الکتریکی را به زمین منحرف کردند تا زمین را برای گونه های خود قابل سکونت کنند
[ترجمه ترگمان]گریز گریز و گریز از انرژی الکتریکی به زمین، مدت مدیدی است که انرژی الکتریکی را از طریق گونه های خود به زمین تبدیل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My professor was researching how Polynesian seafarers discovered and settled nearly every inhabitable island in the Pacific Ocean.
[ترجمه گوگل]استاد من در حال تحقیق بود که چگونه دریانوردان پلینزی تقریباً تمام جزیره های قابل سکونت در اقیانوس آرام را کشف و اسکان دادند
[ترجمه ترگمان]استاد من در حال تحقیق درباره این است که دریانوردان در اقیانوس آرام، تقریبا تمام جزایر قابل سکونت را کشف کرده و مستقر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل سکنی (صفت)
residential, habitable, inhabitable

انگلیسی به انگلیسی

• livable, fit to live in, habitable

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : inhabit
اسم ( noun ) : inhabitant / inhabitation / inhabitancy
صفت ( adjective ) : inhabited / inhabitable
قید ( adverb ) : _

بپرس