1. he was always trying to ingratiate himself with the teachers
او همیشه می کوشید محبت معلم ها را جلب کند.
2. He did his best to ingratiate himself with his employer.
[ترجمه گوگل]او تمام تلاش خود را کرد تا از کارفرمای خود رضایت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بهترین کار این بود که خود را با employer ارضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She tried to ingratiate herself with the director, in the hope of getting promotion.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد به امید ترفیع، خود را با کارگردان خوشحال کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد خود را با مدیر عامل معرفی کند، به امید ترفیع مقام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His policy is to ingratiate himself with anyone who might be useful to him.
[ترجمه گوگل]سیاست او این است که خود را با هر کسی که ممکن است برای او مفید باشد خوشحال کند
[ترجمه ترگمان]سیاست او این است که خود را با هر کسی که ممکن است برایش مفید باشد، ارضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I can see that he is trying to ingratiate himself with his boss.
[ترجمه گوگل]من می بینم که او سعی می کند خود را با رئیسش خوشایند کند
[ترجمه ترگمان]من می بینم که او سعی دارد خود را به رئیس خود جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The first part of his plan was to ingratiate himself with the members of the committee.
[ترجمه گوگل]اولین بخش از برنامه او این بود که خود را با اعضای کمیته خوشحال کند
[ترجمه ترگمان]قسمت اول نقشه اش این بود که به اعضای کمیته توجه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He's always trying to ingratiate himself with his boss.
[ترجمه گوگل]او همیشه در تلاش است تا خود را با رئیسش خشنود کند
[ترجمه ترگمان]همیشه سعی دارد با رئیسش حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Many politicians are trying to ingratiate themselves with her.
[ترجمه گوگل]بسیاری از سیاستمداران سعی می کنند خود را با او خشنود کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سیاستمداران می کوشند تا توجه خود را به او جلب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Father, plead, ingratiate and abase yourself before your all-powerful children!
[ترجمه گوگل]پدر، التماس، قدردانی و تحقیر خود را در برابر فرزندان قدرتمند خود!
[ترجمه ترگمان]پدر، خواهش کنید، توجه کنید و خود را در مقابل بچه های مقتدر خود پست کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Isn't it sickening how Daniela tries to ingratiate herself with Harriet?
[ترجمه گوگل]آیا این که دانیلا سعی می کند خود را با هریت خشنود کند، خسته کننده نیست؟
[ترجمه ترگمان]این قدر تهوع انگیز نیست که چه قدر سعی می کند خودش را با هریت دوست داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I long to be ungracious, not ingratiate myself with both men.
[ترجمه گوگل]من آرزو دارم که بی رحم باشم، نه اینکه خود را با هر دو مرد خشنود نکنم
[ترجمه ترگمان]به نظر من، خیلی دور از نزاکت است که با هر دو مرد رفتار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Native merchants were eager to ingratiate themselves with West-ern traders.
[ترجمه گوگل]بازرگانان بومی مشتاق بودند تا خود را با بازرگانان غربی خشنود کنند
[ترجمه ترگمان]بازرگانان بومی مشتاق شنیدن چاپلوسی با تجار غرب - بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You take your vows, you are personable, you ingratiate yourself both with Lady Amelia and Lady Eleanor.
[ترجمه گوگل]شما عهد خود را می پذیرید، شما با شخصیت هستید، هم با لیدی آملیا و هم با لیدی النور به خودتان خشنود می شوید
[ترجمه ترگمان]شما نظرتان را قبول می کنید، جذاب هستید، می توانید هر دو را با لیدی آملیا و لیدی الی نور لطف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In order to ingratiate himself with the populace, he rebuilt the Temple of Jerusalem on a hitherto unprecedented scale.
[ترجمه گوگل]او برای اینکه خود را با مردم خشنود کند، معبد اورشلیم را در مقیاسی بی سابقه بازسازی کرد
[ترجمه ترگمان]برای جلب توجه خود با توده مردم، معبد بیت المقدس را در مقیاسی بی سابقه بازسازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I spend most of my life trying to ingratiate myself into a sick society rather than trying to smash that society.
[ترجمه گوگل]من بیشتر عمرم را صرف این می کنم که خودم را در جامعه ای بیمار تحسین کنم تا اینکه آن جامعه را درهم بشکنم
[ترجمه ترگمان]بیشتر عمرم را صرف جمع کردن خودم به یک جامعه بیمار می کنم تا اینکه سعی کنم جامعه را درهم بشکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید