ingot

/ˈɪŋɡət//ˈɪŋɡət/

معنی: خشت، شمش، قالب
معانی دیگر: (در اصل) قالب فلز کاری (که فلز را به شکل میله یا آجر درمی آورد)، قالب ریخته گیری، شمش طلا و نقره و فلزات، بصورت شمش در اوردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a mass of metal cast into a shape that makes it easily handled or stored, or the mold in which it is cast.

جمله های نمونه

1. Just the ingots, two feet high.
[ترجمه گوگل]فقط شمش ​​ها، دو فوت ارتفاع
[ترجمه ترگمان]فقط شمش دو متر ارتفاع داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After various experiments, an ingot was cast in August 19 containing around 13 percent chromium with a little manganese.
[ترجمه گوگل]پس از آزمایش های مختلف، در 19 اوت شمش حاوی حدود 13 درصد کروم با کمی منگنز ریخته شد
[ترجمه ترگمان]پس از آزمایش ها مختلف، یک شمش در ۱۹ آگوست ریخته شد که حاوی حدود ۱۳ درصد کروم با یک manganese کوچک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The silicon ingots are highly perfect single crystals and on the atomic scale the cutting has to proceed through breaking bonds.
[ترجمه گوگل]شمش های سیلیکون تک بلورهای بسیار عالی هستند و در مقیاس اتمی، برش باید از طریق شکستن پیوندها انجام شود
[ترجمه ترگمان]شمش های سیلیکون، کریستال های منفرد بسیار کامل هستند و در مقیاس اتمی برش باید از طریق شکستن پیوندهای حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The only castings found were ingots, so this seems to have been a metal refinery.
[ترجمه گوگل]تنها قطعات ریخته‌گری شده شمش بود، بنابراین به نظر می‌رسد این یک پالایشگاه فلزی بوده است
[ترجمه ترگمان]تنها قالب های موجود، شمش بودند، بنابراین به نظر می رسد که این یک پالایشگاه فلزی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Around his neck he wore a gold ingot engraved with his birthday, a present from his sister.
[ترجمه گوگل]دور گردنش شمش طلایی که روز تولدش حک شده بود، هدیه خواهرش بود
[ترجمه ترگمان]در اطراف گردنش یک شمش طلا بود که از خواهرش هدیه گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They eat dumplings shaped like silver ingots, long rice noodles for long life, and boiled peanuts for conceiving sons.
[ترجمه گوگل]آنها کوفته هایی به شکل شمش نقره، رشته برنج بلند برای عمر طولانی و بادام زمینی آب پز را برای بچه دار شدن می خورند
[ترجمه ترگمان]آن ها پیراشکی مانند شمش های نقره، رشته های دراز مدت طولانی برای زندگی طولانی و بادام زمینی خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finish operation a year many does steel ingot have bad in the leg go out?
[ترجمه گوگل]پایان عملیات یک سال آیا شمش فولادی در ساق پا خراب می شود؟
[ترجمه ترگمان]پایان کار یک سال بسیاری از شمش فولاد در پا بد است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The quantity of magnesium ingot is improved though fitting the system of remelting and refining.
[ترجمه گوگل]مقدار شمش منیزیم با استفاده از سیستم ذوب مجدد و تصفیه بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]مقدار شمش منیزیم اصلاح شده و متناسب با سیستم of و پالایش می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thus, it is necessary achieve an ingot mold to cast slabs to overcome the foregoing drawbacks.
[ترجمه گوگل]بنابراین، دستیابی به یک قالب شمش برای ریخته گری اسلب برای غلبه بر اشکالات فوق ضروری است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه لازم است که برای غلبه بر اشکالات فوق، یک قالب قالبی برای cast قالب های قالبی تهیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His master granted him a small ingot of silver.
[ترجمه گوگل]اربابش شمش کوچکی از نقره به او داد
[ترجمه ترگمان]اربابش یک شمش نقره از نقره به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Charge of a gold ingot to have 2 hours of purgatory is also a good time!
[ترجمه گوگل]شارژ شمش طلا برای داشتن 2 ساعت برزخ هم زمان خوبی است!
[ترجمه ترگمان]شارژ یک شمش طلا برای داشتن ۲ ساعت برزخ نیز زمان خوبی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The octahedron steel ingot and V - anvil forging bar can effectively prevent cracks in crystal boundary.
[ترجمه گوگل]شمش فولادی هشت وجهی و میله آهنگری سندان V به طور موثر می تواند از ایجاد ترک در مرز کریستال جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]قالب های فولادی octahedron و میله ای شکل - سندان می تواند به طور موثر از ایجاد شکاف در مرز بلور جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Increasing the utilization ratio of the ingot is an important way to reduce the forging cost.
[ترجمه گوگل]افزایش نسبت استفاده از شمش یک راه مهم برای کاهش هزینه آهنگری است
[ترجمه ترگمان]افزایش نسبت استفاده از شمش یک روش مهم برای کاهش هزینه ساخت آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rack of aluminum ingot stacker plays an important part in the process of Stacker.
[ترجمه گوگل]قفسه استاکر شمش آلومینیوم نقش مهمی در فرآیند استکر ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]آزمایش شمش آلومینیوم با نقش مهمی در فرآیند of بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشت (اسم)
adobe, brick, diamond, bat, ingot, spear

شمش (اسم)
bar, ingot, bullion

قالب (اسم)
format, case, size, ingot, pat, standard, cast, mandrel, cake, model, template, mold, mandril

تخصصی

[عمران و معماری] شمش
[ریاضیات] شمس مربع القاعده، شمس

انگلیسی به انگلیسی

• mass of cast metal (especially of gold or silver)
an ingot is a lump of metal, usually shaped like a brick.

پیشنهاد کاربران

ingot ( مهندسی مواد و متالورژی )
واژه مصوب: شمش
تعریف: قطعه‏فلز ریخته‏گری با ابعاد معین، معمولاً دارای مقطعِ مربع‏مستطیل و تاحدی مخروطی‏شکل که برای نَوَردکاری و پُتککاری به کار می‏رود |||* مصوب فرهنگستان اول

بپرس