infringe

/ˌɪnˈfrɪndʒ//ɪnˈfrɪndʒ/

معنی: تخلف کردن از، تجاوز کردن از
معانی دیگر: (قول و قرار یا قانون و غیره را) شکستن، تخطی کردن، زیر پا گذاشتن، (به حقوق دیگران) تجاوز کردن، تعدی

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: infringes, infringing, infringed
• : تعریف: to cross established limits; encroach; trespass (usu. fol. by on or upon).
مشابه: trespass

- They argued about whether any type of censorship infringes on the right of free speech.
[ترجمه گوگل] آنها در مورد اینکه آیا هر نوع سانسور حق آزادی بیان را نقض می کند یا خیر بحث کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها در مورد اینکه آیا هر نوع سانسور به درستی آزادی بیان تجاوز می کند یا خیر، بحث کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to violate, break, or go beyond the limits of.
مشابه: break, contravene

- I haven't been able to trust him since he infringed our agreement.
[ترجمه گوگل] از زمانی که قرارداد ما را نقض کرد، نتوانستم به او اعتماد کنم
[ترجمه ترگمان] از وقتی که قرارداد ما رو نقض کرده نتونستم بهش اعتماد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. infringe on (or upon)
(به حقوق دیگران) تجاوز کردن،تعدی کردن

2. to infringe a contract
قرارداد را زیر پا گذاشتن

3. we are free as long as our freedom does not infringe the freedom of others
ما آزادیم به شرطی که آزادی ما حقوق دیگران را مورد تجاوز قرار ندهد.

4. He occasionally infringe the law by parking near a junction.
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات با پارک کردن در نزدیکی یک تقاطع قانون را نقض می کند
[ترجمه ترگمان]اون گه گاه قانون رو با پارک نزدیک یه تقاطع رد می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Two of the projects are deemed to infringe EU legislation.
[ترجمه گوگل]دو مورد از این پروژه ها قوانین اتحادیه اروپا را نقض می کنند
[ترجمه ترگمان]دو مورد از این پروژه ها نقض قوانین اتحادیه اروپا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They said that compulsory identity cards would infringe civil liberties.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که کارت شناسایی اجباری آزادی های مدنی را نقض می کند
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که کارت های شناسایی اجباری آزادی های مدنی را نقض می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. UK plans were deemed to infringe EU law.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که طرح های بریتانیا ناقض قوانین اتحادیه اروپا است
[ترجمه ترگمان]طرح های بریتانیا به عنوان نقض قانون اتحادیه اروپا تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's starting to infringe on our personal liberties.
[ترجمه گوگل]شروع به تجاوز به آزادی های شخصی ما می کند
[ترجمه ترگمان] داره به آزادی های فردی ما تجاوز میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They rob us, they infringe our rights, they kill us.
[ترجمه گوگل]ما را غارت می کنند، حقوق ما را زیر پا می گذارند، ما را می کشند
[ترجمه ترگمان]، اونا آزمون دزدی میکنن اونا حقوق ما رو رد میکنن اونا ما رو می کشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Such actions did not infringe the Corrupt Practice Acts but they did make them virtually inoperative.
[ترجمه گوگل]چنین اقداماتی قوانین فاسد را نقض نمی کند، اما آنها را عملاً غیرفعال می کند
[ترجمه ترگمان]چنین اقداماتی موجب نقض قوانین عمل فاسد نشد، اما آن ها آن ها را عملا باطل شده و باطل اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Heinen letter claims' Latitude appears to specifically infringe Apple's patents and copyrights.
[ترجمه گوگل]نامه هاینن ادعا می کند که Latitude به طور خاص حق اختراع و حق چاپ اپل را نقض می کند
[ترجمه ترگمان]نامه Heinen ادعا می کند که Latitude به طور خاص حقوق انحصاری اپل و حق چاپ را نقض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They did not want the new managers to infringe on their job as doer with primary responsibility for the task.
[ترجمه گوگل]آنها نمی‌خواستند مدیران جدید به عنوان مجری که مسئولیت اصلی آن وظیفه را برعهده دارند، به کارشان تجاوز کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی خواستند که مدیران جدید شغل خود را به عنوان عامل اصلی برای این کار نقض کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. N. supervision on grounds they infringe on its sovereignty.
[ترجمه گوگل]N نظارت به دلایلی که به حاکمیت آن تجاوز می کنند
[ترجمه ترگمان]این گروه نظارت بر زمینه ای که آن ها را نقض می کنند، از حق حاکمیت آن تجاوز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It suggested that second marriages would substantially infringe the rights of inheritance of the members of the first family.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد می کند که ازدواج دوم به طور قابل ملاحظه ای حقوق ارث اعضای خانواده اول را نقض می کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش حاکی از آن است که ازدواج دوم به طور قابل توجهی حقوق وراثت اعضای خانواده اول را نقض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Other acts that infringe upon the civil rights and interests of others.
[ترجمه گوگل]سایر اعمالی که حقوق مدنی و منافع دیگران را نقض می کند
[ترجمه ترگمان]اقدامات دیگری که ناقض حقوق مدنی و منافع دیگران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Such as: does CP 21 infringe their patent claims?
[ترجمه گوگل]مانند: آیا CP 21 ادعاهای ثبت اختراع آنها را نقض می کند؟
[ترجمه ترگمان]مثل: آیا CP ۲۱ ادعای حق ثبت آن ها را نقض می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخلف کردن از (فعل)
contravene, broach, infringe, transgress

تجاوز کردن از (فعل)
infringe, transgress, exceed, overpass

تخصصی

[حقوق] تخطی کردن، تعدی کردن، تجاوز کردن، نقض کردن

انگلیسی به انگلیسی

• violate, break, disobey, transgress (a rule or law); trespass, encroach
if you infringe a law or an agreement, you break it; a formal use.
if you infringe people's rights, you do not allow people the rights or freedom that they are entitled to.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To violate or break the terms of a law or agreement 🚨
🔍 مترادف: Violate
✅ مثال: The company was sued for infringing on copyright laws
1. ( قانون ) شکستن. نقض کردن. زیر پا گذاشتن. تخطی کردن از 2. ( به حقوق دیگران ) تجاوز کردن
مثال:
we warrant that the texts do not infringe copyright
ما ضمانت می کنیم که کتابهای درسی از قانون حق انحصاری چاپ تخطی نکند.
to break a rule, law, etc/ to act in a way that is against a law or that limits someone’s rights or freedom
شکستن یک قانون، مقررات و غیره
اقدام/عمل کردن به روشی که خلاف قانون باشد یا حقوق یا آزادی کسی را محدود کند
...
[مشاهده متن کامل]

They infringed building regulations.
Copying videos infringes copyright law.
The senator is opposed to any laws that infringe on a citizen’s right to free speech.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/infringe
Trespass
Break
نقض کردن
violate

بپرس