infrastructural

پیشنهاد کاربران

زیر بنایی
infrastructural ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: زیرساختی
تعریف: مربوط به زیرساخت
زیرساختی
related to the structure inside an organ
زیر ساخت

بپرس