infra

/ˈɪnfrə//ˈɪnfrə/

پیشوند: زیر، مادون، فرو - [infrared]، پیشوندی بمعنی زیر و پایین و پست

بررسی کلمه

پیشوند ( prefix )
• : تعریف: beneath; below.
متضاد: supra-

- infrastructure
[ترجمه گوگل] زیر ساخت
[ترجمه ترگمان] زیرساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She thinks catching the bus is a bit infra dig.
[ترجمه گوگل]او فکر می کند گرفتن اتوبوس کمی مادون کاوش است
[ترجمه ترگمان]فکر می کنه گرفتن اتوبوس یکم کسر شان - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dancing in the street is rather infra dig for a bank manager!
[ترجمه گوگل]رقصیدن در خیابان برای یک مدیر بانک بیشتر حفاری است!
[ترجمه ترگمان]رقصیدن در خیابان کمی کسر شان برای مدیر بانک است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Common types are dielectric moisture meter, infra - red absorption type moisture meter, etc.
[ترجمه گوگل]انواع متداول رطوبت سنج دی الکتریک، رطوبت سنج نوع جذب مادون قرمز و غیره است
[ترجمه ترگمان]انواع متداول، رطوبت دی الکتریک، میزان جذب قرمز، و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The infra - red spectra of quinones present a number of interesting features.
[ترجمه گوگل]طیف مادون قرمز کینون ها دارای تعدادی ویژگی جالب است
[ترجمه ترگمان]طیف های قرمز infra ها نیز تعدادی از ویژگی های جالب را ارایه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Set an infra - red thermometer at the entrance of Silver Jubilee Building.
[ترجمه گوگل]یک دماسنج مادون قرمز در ورودی ساختمان نقره جوبیلی تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]یک دماسنج قرمز - قرمز را در ورودی ساختمان Jubilee نقره ای تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Infra - red is not powerful enough to do this.
[ترجمه گوگل]مادون قرمز برای انجام این کار به اندازه کافی قدرتمند نیست
[ترجمه ترگمان]قرمز - قرمز به اندازه کافی قدرتمند نیست که این کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Kneepad tourmaline emitting far infra - red can be effective in the role of the knee, rheumatism, arthritis, gout, sports, and other after- effects have improved results.
[ترجمه گوگل]تورمالین پد زانو که ساطع می کند مادون قرمز بسیار می تواند در نقش زانو موثر باشد، روماتیسم، آرتریت، نقرس، ورزش و سایر عوارض جانبی نتایج را بهبود بخشیده است
[ترجمه ترگمان]Kneepad tourmaline (emitting tourmaline)که بسیار infra است می تواند در نقش زانو، روماتیسم، ورم مفاصل، نقرس، ورزش و دیگر تاثیرات بعد از تاثیرات بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A valid function based on infra -class and inter-class variance to decide the number of regions was presented.
[ترجمه گوگل]یک تابع معتبر بر اساس واریانس زیر کلاس و بین کلاس برای تصمیم گیری تعداد مناطق ارائه شد
[ترجمه ترگمان]یک تابع معتبر مبتنی بر واریانس کلاس و واریانس بین طبقه برای تصمیم گیری در مورد تعداد مناطق ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fourier transform infra red ray spectrum (FT IR), differential scanning calorimeter(DSC) and cross link density were employed in the experiment, and the relation. . .
[ترجمه گوگل]طیف اشعه مادون قرمز تبدیل فوریه (FT IR)، کالری‌سنج اسکن تفاضلی (DSC) و چگالی پیوند متقاطع در آزمایش به کار گرفته شد، و این رابطه
[ترجمه ترگمان]تبدیل فوریه تبدیل فوریه به طیف اشعه قرمز (FT)، calorimeter scanning differential (DSC)و چگالی پیوند متقاطع در این آزمایش و ارتباط با هم مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The release of its infra - red, blood circulation, metabolism and enhance the role of the phagocytic.
[ترجمه گوگل]انتشار مادون قرمز آن، گردش خون، متابولیسم و ​​افزایش نقش فاگوسیتوز
[ترجمه ترگمان]انتشار خون، گردش خون، متابولیسم و افزایش نقش of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Development of the first near - infra - red - based waste - sorting systems began in the early 1990 s.
[ترجمه گوگل]توسعه اولین سیستم های تفکیک زباله مبتنی بر مادون قرمز نزدیک در اوایل دهه 1990 آغاز شد
[ترجمه ترگمان]توسعه اولین سیستم های دسته بندی زباله نزدیک به infra در اوایل دهه ۱۹۹۰ آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Circuit design by infra - red coding circuit, infrared decoder circuit and unlock the keyboard and display circuit.
[ترجمه گوگل]طراحی مدار توسط مدار کدگذاری مادون قرمز، مدار رمزگشای مادون قرمز و باز کردن قفل صفحه کلید و مدار نمایشگر
[ترجمه ترگمان]طراحی مدار توسط مدار کدگذاری infra - قرمز، decoder مادون قرمز، و قفل کردن مدار و نمایش مدار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper describes the infra red spectra analysis and interpretation of some amino resin paints.
[ترجمه گوگل]این مقاله تجزیه و تحلیل طیف مادون قرمز و تفسیر برخی از رنگ های آمینو رزین را شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله تجزیه و تحلیل طیف های قرمز infra و تفسیر برخی از رنگ های amino را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Initial dry solids in the infra - red or hot air pipes.
[ترجمه گوگل]جامدات خشک اولیه در لوله های مادون قرمز یا هوای گرم
[ترجمه ترگمان]جامدات خشک اولیه در لوله های هوای داغ یا داغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Very simple, installed infra - red monitoring warning apparatus to be solved!
[ترجمه گوگل]بسیار ساده، دستگاه هشدار مانیتورینگ مادون قرمز نصب شده حل می شود!
[ترجمه ترگمان]بسیار ساده، نصب دستگاه هشدار دهنده نظارت قرمز - قرمز برای حل شدن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] مادون، پائین

انگلیسی به انگلیسی

• below, further on (used especially in texts or books)
below, sub

پیشنهاد کاربران

بپرس