informality

/ˌɪnfərˈmæləti//ˌɪnfɔːˈmælɪti/

معنی: غیر رسمی بودن
معانی دیگر: غیر رسمیت، خودمانی بودن، عدم رعایت تشریفات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: informalities
(1) تعریف: the condition of being informal; lack of formality; casualness.
متضاد: formality

(2) تعریف: an informal act or utterance.

جمله های نمونه

1. her warmth and informality pleased everyone
گرمی و خودمانی بودن او همه را خوشنود کرد.

2. He was overwhelmed by their friendly informality.
[ترجمه گوگل]او از غیر رسمی دوستانه آنها غرق شده بود
[ترجمه ترگمان]با عدم غیر معمول خود او را تحت تاثیر قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This informality is not simply neutral - the open ended product of a free association - but is directed against the formal.
[ترجمه گوگل]این غیر رسمی بودن صرفاً خنثی نیست - محصول پایان باز یک انجمن آزاد - بلکه علیه امر رسمی است
[ترجمه ترگمان]این غیررسمی به سادگی خنثی نیست - یعنی محصول نهایی آزاد یک انجمن آزاد - بلکه علیه رسمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their charm and informality immediately won many hearts in circles high and low.
[ترجمه گوگل]جذابیت و غیر رسمی بودن آنها بلافاصله قلب های بسیاری را در محافل بالا و پایین به دست آورد
[ترجمه ترگمان]جذابیت و غیررسمی بودن آن ها باعث جلب قلوب بسیاری در محافل سطح بالا و پایین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Richardson's studied informality is quite annoying.
[ترجمه گوگل]مطالعه غیر رسمی ریچاردسون بسیار آزاردهنده است
[ترجمه ترگمان]رفتار غیر رسمی و غیر رسمی خیلی آزاردهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their principal drawback lay in their informality, which demanded the constant supervision of an active King.
[ترجمه گوگل]اشکال اصلی آنها در غیر رسمی بودن آنها بود که مستلزم نظارت مداوم یک پادشاه فعال بود
[ترجمه ترگمان]عیب اصلی آن ها، غیررسمی بودن آن ها بود، و این امر مستلزم نظارت مداوم شاه فعال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pseudocode strikes aprecarious balance between the understandability and informality of English and the precision of code.
[ترجمه گوگل]کد شبه تعادل نامطمئنی بین قابل فهم بودن و غیر رسمی بودن زبان انگلیسی و دقت کد برقرار می کند
[ترجمه ترگمان]Pseudocode تعادلی میان ابتذال و غیررسمی بودن زبان انگلیسی و دقت کد را به خود جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, design of in due form system and informality system can get over the failure and make a good inherence system.
[ترجمه گوگل]با این حال، طراحی سیستم به شکل مناسب و سیستم غیر رسمی می تواند شکست را پشت سر بگذارد و یک سیستم ذاتی خوبی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، طراحی سیستم فرم سیستم و سیستم غیررسمی می تواند منجر به شکست و ایجاد یک سیستم inherence خوب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This informality made the war a lot of fun for Scarlett.
[ترجمه گوگل]این غیر رسمی بودن جنگ را برای اسکارلت بسیار سرگرم کننده کرد
[ترجمه ترگمان]این غیر رسمی جنگ را برای اسکارلت سرگرم کننده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I should never mistake informality for insolence.
[ترجمه گوگل]من هرگز نباید غیر رسمی بودن را با وقاحت اشتباه بگیرم
[ترجمه ترگمان]من نباید غیر رسمی بودن نسبت به گستاخی اشتباه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Encourage informality and a relaxed company climate.
[ترجمه گوگل]غیر رسمی و جو شرکتی آرام را تشویق کنید
[ترجمه ترگمان]آب و هوای آزاد را تشویق کنید و آب و هوای آزاد را تشویق کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A charming informality was one of the characteristics of this celebration.
[ترجمه گوگل]غیر رسمی بودن جذاب از ویژگی های این جشن بود
[ترجمه ترگمان]یکی از خصوصیات این جشن، یکی از خصوصیات این جشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new informality is generally supposed to make us like our jobs more.
[ترجمه گوگل]عموماً قرار است غیررسمی جدید باعث شود ما شغلمان را بیشتر دوست داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]این غیر رسمی بودن معمولا ما رو بیشتر از کاره ای ما انجام میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Slang: Nonstandard vocabulary of informality, usually not limited to any region.
[ترجمه گوگل]زبان عامیانه: واژگان غیر استاندارد غیر رسمی، معمولا به هیچ منطقه ای محدود نمی شود
[ترجمه ترگمان]آرگو: واژگان غیررسمی از غیررسمی بودن، معمولا به هیچ منطقه ای محدود نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیر رسمی بودن (اسم)
informality

انگلیسی به انگلیسی

• absence of ceremony, lack of formality, casualness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : informalize
✅️ اسم ( noun ) : informality
✅️ صفت ( adjective ) : informal
✅️ قید ( adverb ) : informally

بپرس