influent

/ˈɪnfluːənt//ˈɪnflʊənt/

معنی: نافذ، درون ریز
معانی دیگر: شاخه (یا شعبه)ی رودخانه، اندرگذر، درآیند

جمله های نمونه

1. In another word, N2 will not influent the final recovery efficiency of CO2-near-miscible flooding.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، N2 بر بازده بازیافت نهایی سیلاب تقریباً قابل امتزاج CO2 تأثیری نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، N۲ به معنای بازده نهایی بازیابی CO۲ - نزدیک - miscible نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The pilot-scale have nine pools, the influent was from discharge channels containing aquacultural wastewater and community sewage near by Dapeng Bay. The experiment designs altogether has four stages.
[ترجمه گوگل]مقیاس آزمایشی دارای 9 استخر است که ورودی از کانال های تخلیه حاوی فاضلاب آبزی پروری و فاضلاب اجتماعی در نزدیکی خلیج داپنگ بود طرح های آزمایش در مجموع دارای چهار مرحله است
[ترجمه ترگمان]این مقیاس آزمایشی دارای ۹ استخر است که سیال ورودی از کانال های تخلیه حاوی فاضلاب aquacultural و فاضلاب محلی در نزدیکی خلیج Dapeng بوده است طراحی های آزمایشی روی هم چهار مرحله دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Individual characteristic and school circumstances influent the adolescent interpersonal communication self - efficacy by family circumstances.
[ترجمه گوگل]ویژگی های فردی و شرایط مدرسه بر خودکارآمدی ارتباط بین فردی نوجوانان بر اساس شرایط خانوادگی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های فردی و شرایط مدرسه، اثر شخصی سازی ارتباط بین فردی نوجوان توسط شرایط خانوادگی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Medical charge is an influent factor of medical providers and customers relationship.
[ترجمه گوگل]هزینه پزشکی یکی از عوامل موثر بر ارتباط ارائه دهندگان پزشکی و مشتریان است
[ترجمه ترگمان]شارژ پزشکی یکی از عوامل موثر بین تامین کنندگان پزشکی و رابطه مشتریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The dissertation also analyzed some network elements which influent networks performance.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه همچنین برخی از عناصر شبکه را که بر عملکرد شبکه ها تأثیر می گذارد، تجزیه و تحلیل کرد
[ترجمه ترگمان]این رساله همچنین برخی از عناصر شبکه را که عملکرد شبکه های ورودی را تشکیل می دهند، مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The influence of internal recycle ratio and influent loads on biological nitrogen removal was discussed.
[ترجمه گوگل]تأثیر نسبت بازیافت داخلی و بارهای نفوذی بر حذف بیولوژیکی نیتروژن مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر نسبت بازیافت داخلی و بارها ورودی بر روی حذف نیتروژن زیستی مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper provides some factor to influent electric reducing reaction of organic substance.
[ترجمه گوگل]این مقاله فاکتوری را برای واکنش کاهشی الکتریکی نفوذی ماده آلی ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله برخی از عوامل را برای کاهش واکنش مواد آلی به مواد آلی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What other writers has been the most influent for your own development?
[ترجمه گوگل]چه نویسندگان دیگری بیشترین تأثیر را در پیشرفت شما داشته اند؟
[ترجمه ترگمان]کدام نویسندگان دیگر بیش ترین ورودی برای پیشرفت شما بوده اند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Majority people believe she is the most influent member of the committees.
[ترجمه گوگل]اکثریت مردم معتقدند که او تأثیرگذارترین عضو کمیته هاست
[ترجمه ترگمان]اکثریت مردم بر این باورند که او the عضو کمیته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are some factors influent the long - run abnormal stock returns.
[ترجمه گوگل]برخی عوامل بر بازده غیرعادی سهام در بلندمدت تأثیر دارند
[ترجمه ترگمان]عوامل متعددی در ورودی بازده غیرعادی سهام غیر عادی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Various influent factors to extended release property were studied through spectrophotometry.
[ترجمه گوگل]عوامل مختلف موثر بر خاصیت رهش طولانی از طریق اسپکتروفتومتری مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]عوامل مختلف ورودی برای انتشار دارایی ها از طریق spectrophotometry مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This article discussed the mechanism and influent factor of insect - resistant engineering with plant endophyte.
[ترجمه گوگل]در این مقاله مکانیسم و ​​عامل نفوذی مهندسی مقاوم به حشرات با اندوفیت گیاهی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این مقاله درباره مکانیسم و عامل ورودی مهندسی مقاوم در برابر حشرات با endophyte گیاهی بحث و تبادل نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Effect of influent composition on membrane fouling in membrane bioreactors was investigated.
[ترجمه گوگل]اثر ترکیب ورودی بر رسوب غشاء در بیوراکتورهای غشایی بررسی شد
[ترجمه ترگمان]تاثیر ترکیب سیال ورودی بر رسوب غشا در بیوراکتور غشای مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Social sub - cultures influent teenager deeply.
[ترجمه گوگل]خرده فرهنگ های اجتماعی بر نوجوان تأثیر عمیقی می گذارد
[ترجمه ترگمان]sub اجتماعی به طور عمیق نوجوانی را مخاطب قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was most advantageous to the coagulation that made the raw influent wastewater acidify 20 hours.
[ترجمه گوگل]بیشترین سود را برای انعقاد داشت که فاضلاب ورودی خام را 20 ساعت اسیدی کرد
[ترجمه ترگمان]این آب بیش از همه به خاطر انعقاد آب مایع ورودی که ۲۰ ساعت به هدر رفت مفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نافذ (صفت)
pervasive, dominant, incisive, trenchant, predominant, penetrating, penetrative, penetrant, influent

درون ریز (صفت)
endocrine, influent

تخصصی

[شیمی] سیال ورودی

انگلیسی به انگلیسی

• inward; ingoing; flowing inward; inflowing
tributary, small stream flowing into a larger body of water; fluid going into a component; wastewater or other fluids flowing into a reservoir or sewage treatment plant (us environmental protection)

پیشنهاد کاربران

influent ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: جریان ورودی
تعریف: آب یا فاضلابی که به مخزن یا حوضچه یا تصفیه‏خانه وارد می شود|||متـ . ورودی
روان

بپرس