influenced

جمله های نمونه

1. he influenced forever the idiom of classical music
او سبک موسیقی کلاسیک را برای همیشه تحت تاءثیر قرار داد.

2. what influenced you to go?
چه چیزی تو را برآن داشت که بروی ؟

3. his poetry was influenced by hafez
شعر او از حافظ متاءثر شده بود.

انگلیسی به انگلیسی

• affected, impacted, persuaded, swayed

پیشنهاد کاربران

چون در حالت past participle هست و قبلش هم معمولا افعال to be میاد پس حالت مجهول ایجاد میکنه
یعنی اثر پذیری یا تحت تاثیر نه اثر گذاری
تحت تاثیر قرار دادن
تحت تاثیرقراردان""""تحت تاثیرقرارگرفتن
تاثیرگذاری غیرمستقیم روی کسی یا چیزی ( بدون اجبار یا دستور دادن )
we have a influence as a verb and infuence as noun
noun =تاثیر
verb=اثر گذاشتن
influencial is ajective and means م
موثر😊
Adjective :
متاثر
تاثیر پذیرفته
تحت تاثیر قرار گرفته
متاثر شده

be influenced : تاثیر پذیرفتن
تاثیر گذار
تحت تاثیر
از نظر من تو هر رده کمک میکنه و تاثیر گذاره میتونیم

تاثیر داشتن
صفت: تاثیر گذار. اثر گذار
میزان تاثیرگذار بودن یک چیز
متاثر
موثر بودن. اثر گذاشتن
اثر گذاشتن
تاثیر پذیری. تاثیر گذاشتن

متاثر شدن
اثر گذاشتن

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس