اسم ( noun )
مشتقات: inflectionless (adj.)
مشتقات: inflectionless (adj.)
• (1) تعریف: a change in the pitch or tone of a voice; modulation.
- Often, inflection alone indicates that a person is asking a question.
[ترجمه موسی عطارزاده] اغلب نحوه صرف جمله به تنهایی قادر است پرسشی بودن جمله را به مخاطب بفهماند.|
[ترجمه گوگل] غالباً عطف به تنهایی نشان می دهد که شخص سؤالی می پرسد[ترجمه ترگمان] اغلب، یک نفر به تنهایی نشان می دهد که یک فرد سوال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The strange inflection that accompanied her words made me wonder if something was wrong.
[ترجمه گوگل] عطف عجیبی که با کلمات او همراه بود باعث شد به این فکر کنم که آیا چیزی اشتباه است؟
[ترجمه ترگمان] لحن عجیبی که با کلمات او همراه بود باعث شد تعجب کنم که اگر چیزی اشتباه شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] لحن عجیبی که با کلمات او همراه بود باعث شد تعجب کنم که اگر چیزی اشتباه شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the act of turning or bending, or a turn or bend thus produced.
• (3) تعریف: in grammar, the alteration in the form of words that allows the communication of information such as the gender, number, or case of a noun; the tense of a verb; or the degree of an adjective or adverb.
- Many languages indicate that an action has occurred in past time through the inflection of verbs.
[ترجمه Bahare] بسیاری از زبان شناسان از طریق صرف فعل نشان میدهند که اتفاقی در گذشته افتاده|
[ترجمه گوگل] بسیاری از زبان ها نشان می دهند که عملی در زمان گذشته از طریق عطف افعال رخ داده است[ترجمه ترگمان] بسیاری از زبان ها نشان می دهند که یک اقدام در زمان گذشته از طریق پیروی از افعال رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- "Shake," "shakes," "shook," and "shaken" are forms of the same word but differ due to inflection.
[ترجمه گوگل] «تکان»، «لرزان»، «لرزان» و «تکان» اشکال یک کلمه هستند اما به دلیل عطف با هم تفاوت دارند
[ترجمه ترگمان] \"تکان دادن\"، \"دست دادن\"، \"تکان دادن\"، \"تکان دادن\" و \"تکان دادن\" شکل یک کلمه هستند، اما با توجه به دستور، متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] \"تکان دادن\"، \"دست دادن\"، \"تکان دادن\"، \"تکان دادن\" و \"تکان دادن\" شکل یک کلمه هستند، اما با توجه به دستور، متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: the affix used to make such an alteration.
- The suffix "-er" is an inflection used with adjectives to indicate comparative degree.
[ترجمه گوگل] پسوند "-er" یک عطف است که با صفت ها برای نشان دادن درجه مقایسه ای استفاده می شود
[ترجمه ترگمان] پسوند \"-\" که با صفات برای نشان دادن درجه تطبیقی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پسوند \"-\" که با صفات برای نشان دادن درجه تطبیقی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: a form of a word other than the most basic form.
- "Happier" is an inflection of the word "happy."
[ترجمه گوگل] "خوشبخت تر" عطف کلمه "شاد" است
[ترجمه ترگمان] \"Happier\" یکی از نشانه های \"خوشحالی\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] \"Happier\" یکی از نشانه های \"خوشحالی\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید