inflammatory

/ˌɪnˈflæməˌtɔːri//ɪnˈflæmətr̩i/

معنی: اتش افروز، فتنه جو، فساد امیز، اشتعالی
معانی دیگر: تحریک آمیز، بر انگیز، بر انگیزگر، آتشین، فتنه انگیز، آغازگر، آشوب انگیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inflammatorily (adv.)
(1) تعریف: tending to arouse and excite the emotions, or call forth an emotional response.
مترادف: fiery, incendiary, provocative
مشابه: burning, combustible, demagogic, explosive, fervent, fervid, flaming, passionate, rabid, red-hot, spirited

- The speaker's inflammatory statements turned the audience into an angry mob.
[ترجمه گوگل] اظهارات تحریک آمیز سخنران، حضار را به جمعیتی خشمگین تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان] اظهارات فتنه انگیز سخنگو، حضار را به یک گروه عصبانی تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His treatise criticizing the priesthood was an inflammatory piece of writing.
[ترجمه گوگل] رساله او در انتقاد از کشیشی یک نوشته مهیج بود
[ترجمه ترگمان] رساله او با انتقاد از کشیش شدن، اثر inflammatory بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: characterized by, caused by, or causing inflammation.

- Rheumatoid arthritis is an inflammatory disease.
[ترجمه گوگل] آرتریت روماتوئید یک بیماری التهابی است
[ترجمه ترگمان] آرتروز Rheumatoid یک بیماری التهابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. inflammatory words that inclined the workers to go on strike
کلمات آتشینی که کارگران را به اعتصاب راغب کرد

2. He gave a inflammatory address to the audience.
[ترجمه گوگل]او خطابی تحریک آمیز به حضار ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او آدرس inflammatory برای حضار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The men were using inflammatory language/making inflammatory remarks about the other team's supporters.
[ترجمه گوگل]این مردان از زبان تحریک آمیز استفاده می کردند/ اظهارات تحریک آمیزی درباره طرفداران تیم دیگر می کردند
[ترجمه ترگمان]این مردان از زبان فتنه انگیز سخن می گفتند و سخنان فتنه انگیز خود را در مورد حامیان تیم دیگر بیان می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Prime Minister was extremely cautious, saying nothing inflammatory and giving no hostages to fortune.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر بسیار محتاط بود و هیچ چیز تحریک آمیزی نمی گفت و هیچ گروگانی به ثروت نمی داد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر شدیدا محتاط بود و هیچ چیز فتنه انگیز ایراد نمی کرد و هیچ hostages به ثروت نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The doctor put me on anti - inflammatory drugs.
[ترجمه گوگل]دکتر به من داروهای ضد التهابی داد
[ترجمه ترگمان]دکتر مرا روی داروهای ضد التهاب قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The inflammatory response influenced intestinal fluid transport partly via activation of the enteric nervous system.
[ترجمه گوگل]پاسخ التهابی تا حدی از طریق فعال شدن سیستم عصبی روده بر انتقال مایع روده تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]این واکنش التهابی تاثیر زیادی بر حمل و نقل مایعات روده ای و از طریق فعال سازی the enteric دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The prevalence and clinical significance of inflammatory cells in diseased tissue is controversial.
[ترجمه گوگل]شیوع و اهمیت بالینی سلول های التهابی در بافت بیمار بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان]شیوع و اهمیت بالینی سلول های التهابی در بافت بیمار، بحث برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These three are involved in the inflammatory response.
[ترجمه گوگل]این سه در پاسخ التهابی نقش دارند
[ترجمه ترگمان]این سه نفر در واکنش التهابی نقش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These results confirm increased macrophage activation in inflammatory bowel disease and suggest functional heterogeneity within the intestinal macrophage population.
[ترجمه گوگل]این نتایج افزایش فعال شدن ماکروفاژها در بیماری التهابی روده را تایید می کند و ناهمگنی عملکردی در جمعیت ماکروفاژهای روده را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این نتایج فعالیت macrophage افزایش یافته در بیماری روده ملتهب را تایید می کنند و ناهمگونی کارکردی درون جمعیت macrophage روده را پیشنهاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is not surprising considering that most inflammatory mediators have been shown to be able to stimulate enteric nerves.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه اکثر واسطه های التهابی قادر به تحریک اعصاب روده هستند، تعجب آور نیست
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه بسیاری از واسطه ها قادر به تحریک enteric هستند، تعجب آور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yassinepromptly preached an inflammatory sermon at the local mosque.
[ترجمه گوگل]یاسین بی درنگ یک خطبه تحریک آمیز در مسجد محل ایراد کرد
[ترجمه ترگمان]Yassinepromptly در مسجد محل سخنرانی فتنه انگیز ایراد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The inflammatory cells were absent in the colonic mucosa of Crohn's disease patients examined in remission.
[ترجمه گوگل]سلول های التهابی در مخاط روده بزرگ بیماران مبتلا به بیماری کرون که در دوره بهبودی مورد بررسی قرار گرفتند، وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]سلول های التهابی در مخاط colonic مخاط disease Crohn بیمار در بهبود یافت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ketotifen may prevent the release of the inflammatory mediators from mast cells as well as from other inflammatory cells.
[ترجمه گوگل]کتوتیفن ممکن است از آزاد شدن واسطه های التهابی از ماست سل ها و همچنین سایر سلول های التهابی جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]Ketotifen ممکن است مانع از آزاد شدن واسطه ها و همچنین دیگر سلول های التهابی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Activated macrophages are prominent in the inflammatory infiltrate in both ulcerative colitis and Crohn's disease.
[ترجمه گوگل]ماکروفاژهای فعال در ارتشاح التهابی هم در کولیت اولسراتیو و هم در بیماری کرون برجسته هستند
[ترجمه ترگمان]macrophages فعال شده در نفوذ ملتهب هر دو بیماری ulcerative و Crohn فعال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For inflammatory bowel disease the morbid risk varies with age.
[ترجمه گوگل]برای بیماری التهابی روده، خطر بیماری با سن متفاوت است
[ترجمه ترگمان]برای بیماری روده ملتهب، ریسک بیمارگونه با گذشت زمان فرق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتش افروز (صفت)
inflammatory, incentive, incendiary, tindery

فتنه جو (صفت)
bellicose, militant, inflammatory, seditious

فساد امیز (صفت)
inflammatory, corruptive

اشتعالی (صفت)
inflammatory

انگلیسی به انگلیسی

• tending to excite or arouse passion or anger, provocative; seditious; causing or caused by inflammation; of or characterized by swelling or redness
an inflammatory speech or action is likely to make people very angry or hostile.

پیشنهاد کاربران

برافروزاننده
التهاب زا
التهابی
تنش زا
تشنج زا
1. آتشین. تحریک آمیز. فتنه انگیز. آتش افروز 2. التهابی. ملتهب
مثال:
anti - inflammatory drugs
داروهای ضد التهابی
Anti inflammatory food : غذای ضد التهاب
تورمی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : inflame
✅️ اسم ( noun ) : inflammation / inflammable / inflammability
✅️ صفت ( adjective ) : inflammatory / inflammable / inflamed
✅️ قید ( adverb ) : _
آماس
وَرَمی
تنش زا
تحریک کننده، التهابی
در زبان تخصصی مدیریت
این لغات به معنی "تحریک آمیز" نیز استفاده میشود
Inflammatory Slogan
عنوان تحریک آمیز
Inflammatory Slogan
نام تحریک کننده /یا / نام خیلی توی دید ( تابلو ) - میتواند اینجا مترادف Distinguished باشد: ( تابلو )
تنش آفرین
التهاب زا ، ملتهب کننده
التهاب
التهابی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس