• (1)تعریف: the act or an instance of being inflamed.
• (2)تعریف: a localized reaction of tissue to illness or injury, marked by heat, redness, swelling, and painful sensitivity to pressure. • مشابه: rash
جمله های نمونه
1. an inflammation of the lungs
آماس ریه ها
2. an articular inflammation
آماس بندگاهی
3. to palpate a patient for signs of liver inflammation
برای بررسی نشانه های آماس کبد (سینه ی بیمار را) لمس کردن
4. Inflammation is a phenomenon of disease.
[ترجمه گوگل]التهاب یک پدیده بیماری است [ترجمه ترگمان]التهاب پدیده بیماری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The drug can cause inflammation of the liver.
[ترجمه گوگل]این دارو می تواند باعث التهاب کبد شود [ترجمه ترگمان]مواد میتونه باعث التهاب کبد بشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Steroids are used to reduce the inflammation, which makes the muscles of the airways liable to constriction.
[ترجمه Interpreter 01] استروئید ها برای کاهش التهاب مورد استفاده قرار میگیرند که باعث میشوند عضلات مجاری تنفسی در معرض انقباض قرار بگیرند.
|
[ترجمه گوگل]از استروئیدها برای کاهش التهاب استفاده می شود که باعث می شود ماهیچه های مجاری هوایی در معرض انقباض قرار گیرند [ترجمه ترگمان]Steroids برای کاهش التهاب مورد استفاده قرار می گیرند، که باعث می شود ماهیچه های مجاری of منقبض شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Steroids often help reduce the inflammation and itching in the skin.
[ترجمه گوگل]استروئیدها اغلب به کاهش التهاب و خارش پوست کمک می کنند [ترجمه ترگمان]Steroids اغلب به کاهش التهاب و خارش در پوست کمک می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Your arm has swollen by inflammation.
[ترجمه گوگل]بازوی شما بر اثر التهاب ورم کرده است [ترجمه ترگمان] دستت ورم کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Symptoms are scaly skin, itching, inflammation and blisters.
[ترجمه گوگل]علائم آن پوسته پوسته شدن پوست، خارش، التهاب و تاول است [ترجمه ترگمان]نشانه ها پوست، خارش، التهاب و تاول هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Prolonged repetitive activity can set up inflammation in almost any tendon or sheath.
[ترجمه گوگل]فعالیت تکراری طولانی مدت می تواند تقریباً در هر تاندون یا غلاف التهاب ایجاد کند [ترجمه ترگمان]فعالیت های مکرر طولانی مدت می تواند منجر به التهاب و یا any و or شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Biopsies showed heavy inflammation with loss of architecture and a few granulomata.
[ترجمه گوگل]بیوپسی ها التهاب شدید همراه با از دست دادن معماری و چند گرانولومات را نشان دادند [ترجمه ترگمان]Biopsies التهاب شدید را با از دست دادن معماری و چند granulomata نشان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Causes cirrhosis of the liver, inflammation of the pancreas, damage to brain and heart and malnutrition.
[ترجمه گوگل]باعث سیروز کبد، التهاب لوزالمعده، آسیب به مغز و قلب و سوء تغذیه می شود [ترجمه ترگمان]موجب سیروز جگر، التهاب پانکراس، آسیب به مغز و قلب و سو تغذیه می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Doctors may prescribe anti-inflammatory drugs to control both inflammation and pain.
[ترجمه گوگل]پزشکان ممکن است داروهای ضد التهابی را برای کنترل التهاب و درد تجویز کنند [ترجمه ترگمان]پزشکان ممکن است داروهای ضد التهاب تجویز کنند تا هم التهاب و هم درد را کنترل کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. These medications work to decrease inflammation in the lungs and make them less sensitive to asthma triggers.
[ترجمه گوگل]این داروها برای کاهش التهاب در ریه ها عمل می کنند و آنها را نسبت به محرک های آسم کمتر حساس می کنند [ترجمه ترگمان]این داروها برای کاهش التهاب ریه ها تلاش می کنند و باعث می شوند که آن ها نسبت به محرک آسم، حساسیت کمتری داشته باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Histological evaluation showed no signs of inflammation or dysplasia.
[ترجمه گوگل]ارزیابی بافت شناسی هیچ نشانه ای از التهاب یا دیسپلازی را نشان نداد [ترجمه ترگمان]ارزیابی Histological هیچ نشانه ای از التهاب و التهاب نشان نداد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• swelling or redness caused by infection or injury; setting on fire, ignition, conflagration when inflammation occurs on a part of your body, that part becomes swollen and red.