inflammation

/ˌɪnfləˈmeɪʃn̩//ˌɪnfləˈmeɪʃn̩/

معنی: سوزش، التهاب، احتراق، اماس، سام، شعله ور سازی
معانی دیگر: (پزشکی: پف کردگی و سرخ شدگی) آماس، تبس، پف آلودی و سرخی، آماسیدگی، آستیم، ورم، پندام، بر افروختگی، افروزش، روشن کردن آتش، اشتعال، طب اماس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or an instance of being inflamed.

(2) تعریف: a localized reaction of tissue to illness or injury, marked by heat, redness, swelling, and painful sensitivity to pressure.
مشابه: rash

جمله های نمونه

1. an inflammation of the lungs
آماس ریه ها

2. an articular inflammation
آماس بندگاهی

3. to palpate a patient for signs of liver inflammation
برای بررسی نشانه های آماس کبد (سینه ی بیمار را) لمس کردن

4. Inflammation is a phenomenon of disease.
[ترجمه گوگل]التهاب یک پدیده بیماری است
[ترجمه ترگمان]التهاب پدیده بیماری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The drug can cause inflammation of the liver.
[ترجمه گوگل]این دارو می تواند باعث التهاب کبد شود
[ترجمه ترگمان]مواد میتونه باعث التهاب کبد بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Steroids are used to reduce the inflammation, which makes the muscles of the airways liable to constriction.
[ترجمه Interpreter 01] استروئید ها برای کاهش التهاب مورد استفاده قرار میگیرند که باعث میشوند عضلات مجاری تنفسی در معرض انقباض قرار بگیرند.
|
[ترجمه گوگل]از استروئیدها برای کاهش التهاب استفاده می شود که باعث می شود ماهیچه های مجاری هوایی در معرض انقباض قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]Steroids برای کاهش التهاب مورد استفاده قرار می گیرند، که باعث می شود ماهیچه های مجاری of منقبض شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Steroids often help reduce the inflammation and itching in the skin.
[ترجمه گوگل]استروئیدها اغلب به کاهش التهاب و خارش پوست کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]Steroids اغلب به کاهش التهاب و خارش در پوست کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your arm has swollen by inflammation.
[ترجمه گوگل]بازوی شما بر اثر التهاب ورم کرده است
[ترجمه ترگمان] دستت ورم کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Symptoms are scaly skin, itching, inflammation and blisters.
[ترجمه گوگل]علائم آن پوسته پوسته شدن پوست، خارش، التهاب و تاول است
[ترجمه ترگمان]نشانه ها پوست، خارش، التهاب و تاول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Prolonged repetitive activity can set up inflammation in almost any tendon or sheath.
[ترجمه گوگل]فعالیت تکراری طولانی مدت می تواند تقریباً در هر تاندون یا غلاف التهاب ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]فعالیت های مکرر طولانی مدت می تواند منجر به التهاب و یا any و or شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Biopsies showed heavy inflammation with loss of architecture and a few granulomata.
[ترجمه گوگل]بیوپسی ها التهاب شدید همراه با از دست دادن معماری و چند گرانولومات را نشان دادند
[ترجمه ترگمان]Biopsies التهاب شدید را با از دست دادن معماری و چند granulomata نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Causes cirrhosis of the liver, inflammation of the pancreas, damage to brain and heart and malnutrition.
[ترجمه گوگل]باعث سیروز کبد، التهاب لوزالمعده، آسیب به مغز و قلب و سوء تغذیه می شود
[ترجمه ترگمان]موجب سیروز جگر، التهاب پانکراس، آسیب به مغز و قلب و سو تغذیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Doctors may prescribe anti-inflammatory drugs to control both inflammation and pain.
[ترجمه گوگل]پزشکان ممکن است داروهای ضد التهابی را برای کنترل التهاب و درد تجویز کنند
[ترجمه ترگمان]پزشکان ممکن است داروهای ضد التهاب تجویز کنند تا هم التهاب و هم درد را کنترل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These medications work to decrease inflammation in the lungs and make them less sensitive to asthma triggers.
[ترجمه گوگل]این داروها برای کاهش التهاب در ریه ها عمل می کنند و آنها را نسبت به محرک های آسم کمتر حساس می کنند
[ترجمه ترگمان]این داروها برای کاهش التهاب ریه ها تلاش می کنند و باعث می شوند که آن ها نسبت به محرک آسم، حساسیت کمتری داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Histological evaluation showed no signs of inflammation or dysplasia.
[ترجمه گوگل]ارزیابی بافت شناسی هیچ نشانه ای از التهاب یا دیسپلازی را نشان نداد
[ترجمه ترگمان]ارزیابی Histological هیچ نشانه ای از التهاب و التهاب نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوزش (اسم)
burning, annoyance, irritation, chagrin, sting, inflammation, smart pain

التهاب (اسم)
boil, tumult, inflammation, fervor, ophthalmia, fervour

احتراق (اسم)
inflammation, combustion, ignition, lighting

اماس (اسم)
inflammation, tumidity, edema, dilation, turgescence, poke, tumefaction, turgidity, tumescence

سام (اسم)
inflammation, swelling

شعله ور سازی (اسم)
inflammation

تخصصی

[علوم دامی] التهاب، توروم
[پلیمر] التهاب

انگلیسی به انگلیسی

• swelling or redness caused by infection or injury; setting on fire, ignition, conflagration
when inflammation occurs on a part of your body, that part becomes swollen and red.

پیشنهاد کاربران

تورم
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : inflame
✅️ اسم ( noun ) : inflammation / inflammable / inflammability
✅️ صفت ( adjective ) : inflammatory / inflammable / inflamed
✅️ قید ( adverb ) : _
[پزشکی] التهاب، آماس: پاسخ موضعی به آسیب بافتی که با گرما، درد، قرمزی و تورم مشخص می گردد
در علم مواد معنی برافروختگی ، سوزش ، شعله ور شدگی هم میده
التهاب
ورم

بپرس