infirmly


با شکستگی، با علیلی، ازروی ناتوانی، با ضعف، بطور نادرست

جمله های نمونه

1. This is lienal empty stomach be reached infirmly, appropriate slowly take good care of sb, without the good method with swift what.
[ترجمه گوگل]این معده خالی ناتوان است، مناسب آرام آرام از sb خوب مراقبت کنید، بدون روش خوب با سریع چه
[ترجمه ترگمان]این یک شکم خالی است که به infirmly برسد و به آرامی مراقبت مناسب از sb بدون روش خوب با چه چیزی سریع انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The wind of western-worship is blown infirmly gradually, one ancient head the consumptive convention that seeks foreign product has been abandoned by the consumer place of a lot of reason.
[ترجمه گوگل]باد غرب پرستی به تدریج ناتوان می وزید، یک سر باستانی کنوانسیون مصرفی که به دنبال کالای خارجی است توسط محل مصرف کننده به دلایل زیادی رها شده است
[ترجمه ترگمان]وزش باد غربی به تدریج در حال رشد است، یک سری از مغز باستانی که به دنبال محصول خارجی است، به دلیل بسیاری از دلایل، رها شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sea orchid the Ni was weak to infirmly come a, the vision moves to open in a moment, in case this'crazy dog'misunderstanding.
[ترجمه گوگل]ارکیده دریایی نیکل ضعیف بود به ناتوانی آمد، دید حرکت می کند تا در یک لحظه باز شود، در صورت این'سو تفاهم سگ دیوانه
[ترجمه ترگمان]ارکیده دریایی که Ni برای infirmly ضعیف بود، در یک لحظه به حرکت در آمد تا در صورت سو تفاهم موجود در این سگ دیوانه باز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pure style is changed infirmly further in the in decorating meeting henceforth, healthy nature will become the subject with long constant.
[ترجمه گوگل]سبک ناب به شکل ناتوانی در جلسه تزئینات تغییر می کند، طبیعت سالم با ثابت طولانی تبدیل به موضوع می شود
[ترجمه ترگمان]سبک خالص در تزئین مجدد با آن از این به بعد تغییر کرده است، طبیعت سالم به سوژه با ثابت طولانی تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ask infirmly infirmly wash lavatory fluid to you can use gastric lavage?
[ترجمه گوگل]بپرسید ناتوان مایع دستشویی را بشویید به شما می توانید از شستشوی معده استفاده کنید؟
[ترجمه ترگمان]از infirmly infirmly برای شستشوی مایع دستشویی استفاده کنید تا بتوانید از lavage شکمی استفاده کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the meantime, the light of the room also has particular demand by force to the curtain infirmly .
[ترجمه گوگل]در این میان نور اتاق نیز به زور به پرده ناتوان تقاضای خاصی دارد
[ترجمه ترگمان]در این میان، نور اتاق نیز به طور خاص با زور به پرده infirmly نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Incorporate is in 5 respects: Administrative function is changed infirmly.
[ترجمه گوگل]Incorporate از 5 جنبه است: عملکرد اداری به طور ضعیف تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]در ۵ لحاظ: کارکرد اجرایی تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The furniture design of pure style will be changed infirmly further.
[ترجمه گوگل]طراحی مبلمان به سبک خالص بیشتر تغییر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]طرح مبلمان سبک خالص به تدریج تغییر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Returned somebody to always do not forget Chinese football, ask losingly infirmly " can let Chinese football take a world cup " .
[ترجمه گوگل]بازگشت کسی که همیشه فوتبال چین را فراموش نکنید، با ناتوانی بپرسید "می توانید اجازه دهید فوتبال چین جام جهانی را بگیرد"
[ترجمه ترگمان]به کسی Returned که فوتبال چینی را فراموش نکند، از losingly infirmly بپرسید \" می تواند اجازه دهد فوتبال چینی یک جام جهانی بگیرد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The steel that the arc that the coping of the space that wash bath and ground use turned straight line infirmly is hard.
[ترجمه گوگل]فولادی که قوس آن برای مقابله با فضایی که حمام و زمین را می شویند به خط مستقیم ناتوان می کند سخت است
[ترجمه ترگمان]فولاد کربنی که قوس فضایی است که حمام و استفاده از زمین را شستشو می دهند سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Go up when physiology and appear the constitution is good by the fine that becomes strong infirmly when a favourable turn, SenileThe enthusiasm that the person exercises is met times add.
[ترجمه گوگل]وقتی فیزیولوژی بالا می رود و به نظر می رسد که ساختار خوب است با جریمه که ضعیف می شود هنگامی که یک چرخش مساعد قوی می شود، شور و شوق که فرد تمرین می کند بارها اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که فیزیولوژی و به نظر می رسد که قانون اساسی خوب است، با شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق بسیار خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To video website, best cooperative mode, advertisement of nothing is more. . . than is divided into mode, because this will be on certain level, change copyright to purchase cost infirmly .
[ترجمه گوگل]به وب سایت ویدئویی، بهترین حالت تعاونی، تبلیغ هیچ چیز بیشتر است از به حالت تقسیم می شود، زیرا این در سطح خاصی خواهد بود، حق چاپ را به هزینه خرید تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]در وب سایت ویدئویی، بهترین حالت هم کاری، تبلیغ هیچ چیز بیش از تقسیم شدن به حالت نیست، زیرا این کار در سطح خاصی خواهد بود، حق مولف را تغییر داده و هزینه خرید را تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But on the other hand, people also is changed infirmly somewhat to the expectation of the TV program.
[ترجمه گوگل]اما از سوی دیگر، مردم نیز تا حدودی به انتظارات برنامه تلویزیونی تغییر کرده اند
[ترجمه ترگمان]اما از سوی دیگر، مردم نسبت به انتظارات برنامه تلویزیونی تا حدی تغییر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When watching TV, can open the lamp with a lesser wattage, change the harm of eyeball of strong smooth cross-eye infirmly .
[ترجمه گوگل]هنگام تماشای تلویزیون، می توانید لامپ را با وات کمتر باز کنید، آسیب کره چشم را به صورت ناتوانی صاف کنید
[ترجمه ترگمان]هنگام نگاه کردن به تلویزیون، می تواند لامپ را با نور ضعیف تری باز کند، آسیب چشم را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an infirm manner; weakly, feebly; in a shaky manner, unstably

پیشنهاد کاربران

بپرس