infirmary

/ˌɪnˈfɜːrməri//ɪnˈfɜːməri/

معنی: درمانگاه، درمانگاه یا بیمارستان کوچک
معانی دیگر: (به ویژه در مدرسه و غیره) درمانگاه، بهداری مدرسه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: infirmaries
• : تعریف: a place for the care of the ill or injured, such as a hospital or clinic, or a space devoted to such care in an institutional residence such as a school or camp.
مشابه: hospital

جمله های نمونه

1. My little brother was taken to the infirmary.
[ترجمه گوگل]برادر کوچکم را به بیمارستان بردند
[ترجمه ترگمان] برادر کوچیکم به درمانگاه برده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mrs Hardie had been taken to the infirmary in an ambulance.
[ترجمه گوگل]خانم هاردی با آمبولانس به بیمارستان منتقل شده بود
[ترجمه ترگمان]خانم Hardie در یک آمبولانس به درمانگاه برده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As of mid-April, he remained in the infirmary.
[ترجمه گوگل]از اواسط آوریل، او در بهداری ماند
[ترجمه ترگمان]در اواسط ماه آوریل، او در درمانگاه ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Others perform duties in the kitchens, the infirmary or the laundry rooms.
[ترجمه گوگل]دیگران وظایف خود را در آشپزخانه، درمانگاه یا اتاق های خشکشویی انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]بقیه وظایف آشپزخانه، درمانگاه یا اتاق لباس شویی را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The infirmary was quiet like the chapel and had a strange smell.
[ترجمه گوگل]آسایشگاه مثل نمازخانه ساکت بود و بوی عجیبی داشت
[ترجمه ترگمان]درمانگاه مثل کلیسا ساکت بود و بوی عجیبی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Doctors at Leicester Royal Infirmary are to assess the benefits of giving magnesium to heart attack victims immediately after an attack.
[ترجمه گوگل]پزشکان در بیمارستان سلطنتی لستر فوراً پس از حمله، فواید دادن منیزیم به قربانیان حمله قلبی را ارزیابی می کنند
[ترجمه ترگمان]پزشکان در بیمارستان بیمارستان لس تر رویال (لس تر رویال)برای ارزیابی مزایای دادن فوری به قربانیان حمله قلبی بلافاصله پس از یک حمله قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had discharged one of them from the infirmary in no worse condition than when he had arrived.
[ترجمه گوگل]او یکی از آنها را بدتر از زمانی که آمده بود از بیمارستان مرخص کرده بود
[ترجمه ترگمان]او یکی از آن ها را از درمانگاه اخراج کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He became a senior surgeon to the Royal Infirmary of Edinburgh in 187
[ترجمه گوگل]او در سال 187 جراح ارشد بیمارستان سلطنتی ادینبورگ شد
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۸۷ به یک جراح ارشد بیمارستان سلطنتی ادنبورگ تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In 1879 the Workhouse Infirmary Nursing Association was founded to train and supply nurses, and she became secretary.
[ترجمه گوگل]در سال 1879 انجمن پرستاری درمانگاه کارخانه برای آموزش و تامین پرستاران تاسیس شد و او منشی شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۷۹ انجمن پرستاری \"پرستاری\" تاسیس شد تا پرستاران و پرستاران را آموزش دهد، و او منشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mrs Fanshawe had regained consciousness in Stowerton Royal Infirmary after her six-week-long coma.
[ترجمه گوگل]خانم فنشاو پس از شش هفته کمای در بیمارستان سلطنتی استوورتون به هوش آمده بود
[ترجمه ترگمان]خانم Fanshawe پس از شش هفته کما در بیمارستان سلطنتی Stowerton به هوش آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. William Warden was appointed porter to the infirmary; the regulations stated that he was to have bread and cheese for breakfast.
[ترجمه گوگل]ویلیام واردن به عنوان باربر در بیمارستان منصوب شد مقررات گفته بود که او باید برای صبحانه نان و پنیر بخورد
[ترجمه ترگمان]سر مددکار، دربان را به درمانگاه منصوب کرد، قانون بیان کرد که برای صبحانه نان و پنیر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When he left the infirmary he was due to spend two weeks in solitary.
[ترجمه گوگل]وقتی او از بیمارستان خارج شد، قرار بود دو هفته را در انفرادی بگذراند
[ترجمه ترگمان]وقتی درمانگاه را ترک کرد مجبور شد دو هفته را در تنهایی بگذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is now suggested that the proposed Royal Infirmary hospital trust offers the best means of taking the plan forward.
[ترجمه گوگل]اکنون پیشنهاد می شود که مرکز پیشنهادی بیمارستان Royal Infirmary بهترین ابزار را برای پیشبرد برنامه ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]اکنون پیشنهاد شده است که اعتماد بیمارستان سلطنتی پیشنهاد شده بهترین وسیله برای انجام این طرح را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was taken in a coma to the intensive care unit of Glasgow Royal Infirmary.
[ترجمه گوگل]او در کما به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان سلطنتی گلاسکو منتقل شد
[ترجمه ترگمان]او به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان رویال گلاسکو برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درمانگاه (اسم)
clinic, infirmary

درمانگاه یا بیمارستان کوچک (اسم)
infirmary

تخصصی

[بهداشت] بهداری مدرسه

انگلیسی به انگلیسی

• clinic, hospital, place where the sick or injured are treated; pharmacy
some hospitals are called infirmaries.

پیشنهاد کاربران

کلمه "infirmary" از ترکیب دو بخش در زبان لاتین ساخته شده است:
1. "in - ": پیشوند منفی به معنی "غیر" یا "بدون" است. این پیشوند در بسیاری از واژه ها به معنای نقص یا ضعف به کار می رود.
2. "firm": ریشه ای از زبان لاتین که به معنی "محکم" یا "قوی" است ( در لاتین: "firmus" ) .
...
[مشاهده متن کامل]

3. " - ary": پسوندی که به معنی "مکان" یا "محل" است.
بنابراین، "infirmary" به معنای "مکانی که در آن درمان یا مراقبت برای کسانی که ضعیف یا بیمار هستند ارائه می شود" است. این واژه در اصل به مکانی اطلاق می شود که در آن افراد ضعیف یا بیمار تحت مراقبت قرار می گیرند.
چند جمله پرکاربرد با "infirmary":
1. "The injured player was taken to the infirmary after the match. "
بازیکن مصدوم بعد از مسابقه به اتاق پرستاری منتقل شد.
2. "You should rest in the infirmary until you feel better. "
باید در اتاق پرستاری استراحت کنی تا احساس بهتری داشته باشی.
3. "The school infirmary is equipped with basic medical supplies. "
اتاق پرستاری مدرسه با لوازم پزشکی پایه مجهز است.
4. "There’s no need to worry, the nurse is in the infirmary all day. "
نیازی به نگرانی نیست، پرستار تمام روز در اتاق پرستاری است.
5. "After fainting, he was carried to the infirmary to be checked. "
پس از غش کردن، او را به اتاق پرستاری بردند تا معاینه شود.
6. "The infirmary is located next to the gymnasium. "
اتاق پرستاری در کنار سالن ورزشی قرار دارد.
7. "They took her to the infirmary because she was feeling nauseous. "
او را به اتاق پرستاری بردند چون احساس تهوع می کرد.
خلاصه:
ریشه کلمه "infirmary" به معنای مکان ضعیف است، که از ترکیب "in - " ( غیر ) و "firm" ( محکم ) ساخته شده. در نتیجه، به مکانی اطلاق می شود که افراد برای درمان ضعف ها یا بیماری هایشان به آنجا مراجعه می کنند.
Chatgpt

1. بیمارستان کوچک. درمانگاه 2. اتاق بیماران
مثال:
the infirmary was separate from the school
درمانگاه از مدرسه جدا بود.
درمانگاه ( که در زندان، مدرسه یا کمپ تابستانی قرار گرفته است )
جایی که زخمی ها و بیمارها را برده و درمان می کنند و از آنها پاسداری و مراقبت.
This term refers to a place where sick or injured people receive medical treatment and care. It is often used to describe a small hospital or medical facility.
این اصطلاح به مکانی اطلاق می شود که افراد بیمار یا مجروح تحت درمان و مراقبت پزشکی قرار می گیرند. اغلب برای توصیف یک بیمارستان کوچک یا مرکز پزشکی استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

درمانگاه
“The school has an infirmary where students can receive basic medical attention. ”
In a conversation about healthcare, one might say, “I prefer going to the infirmary for minor issues instead of the emergency room. ”
A person describing their experience might say, “I spent a few nights in the infirmary after my surgery. ”

infirmary
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-patient/
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : infirmity / infirmary
✅️ صفت ( adjective ) : infirm
✅️ قید ( adverb ) : _
hospital but a little smaller than a hospital a place fore treatment